سلام ای شب معصوم
سلام ای شبی که چشم های گرگ های بیابان را
به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل می کنی
و در کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها
ادامه مطلب ...نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ درد آلود انسانها
باز هم دستی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پاروزنان در کام طوفانها
ادامه مطلب ...حیاط خانهٔ ما تنهاست
حیاط خانهٔ ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می کشد
ادامه مطلب ...سر به دامان من خسته گذار
گوش کن بانگ قدمهایش را
کمر نارون پیر شکست
تا که بگذاشت برآن پایش را
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود
تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفش هایم هی جفت می شوند
ادامه مطلب ...دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
ادامه مطلب ...دیگر نکنم
ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
ادامه مطلب ...وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
ادامه مطلب ...دستهایت را چون خاطره ای سوزان
در دستهای عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش های لبهای عاشق من بسپار
ادامه مطلب ...دستهایت را چون خاطره ای سوزان
در دستهای عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش های لبهای عاشق من بسپار
ادامه مطلب ...همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود
تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...تمام روز نگاه من
به چشمهای زندگیم خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من میگریختند
ادامه مطلب ...همه می دانند
همه می دانند
که من و تو از آن روزنه ی سرد عبوس
باغ را دیدیم
ادامه مطلب ...تمام روز نگاه من
به چشمهای زندگیم خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من میگریختند
ادامه مطلب ...لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایان است
ادامه مطلب ...بر تو چون ساحل
آغوش گشودم
در دلم بود که دلدار تو باشم
وای بر من که ندانستم از اول
روزی آید
که دل آزار تو باشم.
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
کتابی،خلوتی،شعری،سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی است
چه غم گر در بهشتی ره ندارم
که در قلبم بهشتی جاودانی است
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست