اما من و تو
دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو این غم شیرین را
با خود خواهم برد …
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
*مثل خیلی اشنایی های دیگه,اول راهنمایی بودم که با اشعار ایشون
آشنا شدم!
*عاشقانه های تلخی داره.ولی زیبا!
*وزنی که توی شعرهاش هست,اون رو با اشعار سپید متفاوت می کنه.
هرگز از رودی که خشک شده به خاطر گذشته اش سپاسگزاری نمیکنند...