دستهامان خالی ..
دلهامان پر ..
گفتگوهامان مثلآ یعنی ما .
کاش می دانستیم هیـــچ پروانه ای
ادامه مطلب ...از خانه که می آیی ؛
یک دستمال سفید ،
پاکتی سیگار ،
گزیده شعر فروغ
ادامه مطلب ...آیا شفای این صبحِ ساکتِ غمگین
بیخوابِ آخرین ستاره مُیسر نیست؟
همیشه همین قدمهای نخستینِ رفتن است
که رازِ آخرین منزلِ رسیدن را رقم میزند.
سید علی صالحی
*برای دونستن بیشتر از صالحی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...همهی راز علاقهی آدمی به آدمی
همین رویای سادهی رفتن
وُ بعد بیخبر آمدنهای همیشهی اوست.
حالا کمی آرامتر صحبت کنید،
ادامه مطلب ...وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندی بنفش بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید
می نشینیم برای خودمان قصه می گوییم
ادامه مطلب ...همگان به جست و جوی خانه می گردند
من کوچه ی خلوتی را می خواهم
بی انتها برای رفتن
بی واژه برای سرودن
ادامه مطلب ...همهی راز علاقهی آدمی به آدمی
همین رویای سادهی رفتن
وُ بعد بیخبر آمدنهای همیشهی اوست.
حالا کمی آرامتر صحبت کنید،
ادامه مطلب ...
اصلا بگذار این ترانه
همین حوالیِ بوسه تمام شود!
من خستهام
میخواهم به عطرِ تشنهی گیسو و گریه نزدیکتر شوم،
ادامه مطلب ...