یک لحظه مکث کرد خیال
وگرنه از پل گذشته بودیم و حالا داشتیم
برای همهچیز دست تکان میدادیم
گروس عبدالملکیان
*برای دونستن بیشتر از عبدالملکیان,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...کلید را در جمجمهام بچرخان و
داخل شو
به آغوشِ اعصابم بیا
در تاریکیِ سرم بنشین
ادامه مطلب ...چگونه پیدایت کنم ؟
وقتی به یاد نمیآورم
چگونه گمات کردهام
گروس عبدالملکیان
*برای دونستن بیشتر از عبدالملکیان,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...باد که می آید
خاک نشسته برصندلی بلند می شود
می چرخد در اتاق
دراز می کشد کنار زن .
ادامه مطلب ...