مشکل ما ضعف ایمان نیست، عدم معرفت علمی مسائلی است
که به آن ایمان داریم.
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...اشک،زیباترین شعر و بیتاب ترین عشق و گدازانترین ایمان و داغترین
اشتیاق و تبدارترین احساس و خالصترین گفتن و لطیفترین دوست
داشتن است که همه،در کوره یک دل،به هم آمیخته و ذوب شدهاند و
قطرهای گرم شدهاند،و نامش اشک است.
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...چه میگویم!!مگر با کلمات میتوان از علی (ع) سخن گفت؟!باید به
سکوت گوش فراداد،تا از او چهها میگوید؟!چه او با علی (ع) آشناتر
است...!علی (ع) خود محمد (ص) دیگری است،و شگفتتر آن که:در
سیمای علی (ع)،محمد (ص) را نمایانتر میتوان دید».
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...ساعتها را بگذارید بخوابند ، بیهوده زیستن را نیازی به شمردن
نیست!
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...عده ای مثل قرص جوشانند؛در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان
کرده و کف می کنند که سر می روند.اما کافی است کمی صبر کنی
بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند!
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...عشق نمی پرسه تو کی هستی؟عشق فقط میگه:تو ماله منی.عشق
نمی پرسه اهل کجایی؟فقط میگه:توی قلب من زندگی می کنی.عشق
نمی پرسه چه کار می کنی؟فقط میگه:باعث می شی قلب من به ضربان
بیفته.عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟فقط میگه:همیشه با منی.
ادامه مطلب ...حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هرکسی به اندازه ی حرف
هایی است که برای نگفتن دارد .و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتن,و
من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بشکنم و دفتر را
پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه ی بی در و پنجره
ادامه مطلب ...عده ای مثل قرص جوشانند؛در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان
کرده و کف می کنند که سر می روند.اما کافی است کمی صبر کنی
بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند!
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...من اکنون احساس می کنم،بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها
و خواستن هایم،تنها مانده ام.و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم.و اعماق
آسمان ساکت را می نگرم.و خود را می نگرم.و در این نگریستن های
همه دردناک و همه تلخ،این سوال همواره در پیش نظرم پدیدار است،و
چه میگویم!!مگر با کلمات میتوان از علی (ع) سخن گفت؟!باید به
سکوت گوش فراداد،تا از او چهها میگوید؟!چه او با علی (ع) آشناتر
است...!علی (ع) خود محمد (ص) دیگری است،و شگفتتر آن که:در
سیمای علی (ع)،محمد (ص) را نمایانتر میتوان دید».
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...روزی از روزها،
شبی از شب ها،
خواهم افتاد و خواهم مرد،
اما می خواهم هر چه بیشتر بروم.
ادامه مطلب ...اشک،زیباترین شعر و بیتاب ترین عشق و گدازانترین ایمان و داغترین
اشتیاق و تبدارترین احساس و خالصترین گفتن و لطیفترین دوست
داشتن است که همه،در کوره یک دل،به هم آمیخته و ذوب شدهاند و
قطرهای گرم شدهاند،و نامش اشک است.
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...آنگاه که تقدیر واقع نگردیده و از تدبیر هم کاری ساخته نیست،خواستن
اگر با تمام وجود با بسیج همه اندام ها و نیروهای روح و با قدرتی که در
صمیمیت هست،تجلی کند،اگر همه هستیمان را یک خواهش کنیم،یک
خواهش مطلق شویم،اگر با هجوم ها و حمله های صادقانه سرشار از
ادامه مطلب ...در بیکرانه زندگی,دو چیز است که افسونم میکند:
آبی آسمان که میبینم و میدانم که نیست.
و خدایی که نمیبینم و میدانم که هست.
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود.
دکتر علی شریعتی
*برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...عشق نمی پرسه تو کی هستی؟عشق فقط میگه:تو ماله منی.عشق
نمی پرسه اهل کجایی؟فقط میگه:توی قلب من زندگی می کنی.عشق
نمی پرسه چه کار می کنی؟فقط میگه:باعث می شی قلب من به ضربان
بیفته.عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟فقط میگه:همیشه با منی.
ادامه مطلب ...من فقط یک مثال در زمینه تقلید می زنم شما تا آخرش را می خوانید:
شکارچیان اروپا برای شکار میمون سالم و زنده به جنگل می روند میمون ها
در آن طرف رودخانه هستند و شکارچیان این طرف رودخانه,قبلا جلوی درختها
و یا رودخانه ای که محل آمد و شد میمون هاست کاسه های سریشم می
ادامه مطلب ...من اکنون احساس می کنم،بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها
و خواستن هایم،تنها مانده ام.و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم.و اعماق
آسمان ساکت را می نگرم.و خود را می نگرم.و در این نگریستن های
همه دردناک و همه تلخ،این سوال همواره در پیش نظرم پدیدار است،و
ادامه مطلب ...حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هرکسی به اندازه ی حرف
هایی است که برای نگفتن دارد .و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتن,و
من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بشکنم و دفتر را
پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه ی بی در و پنجره
ادامه مطلب ...چه تنگنای سختی است:
یک انسان یا باید بماند یا برود
و این هردو،
اکنون برایم از معنی تهی شده است
ادامه مطلب ...