حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

این جا چه می کنی؟...

 من اکنون احساس می کنم،بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها  

و خواستن هایم،تنها مانده ام.و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم.و اعماق  

آسمان ساکت را می نگرم.و خود را می نگرم.و در این نگریستن های  

همه دردناک و همه تلخ،این سوال همواره در پیش نظرم پدیدار است،و  

هر لحظه صریح تر و کوبنده تر که تو این جا چه می کنی؟امروز به خودم  

گفتم:من احساس می کنم،که نشسته ام زمان را می نگرم که می  

گذرد.همین و همین. 

 

                                                                         دکتر علی شریعتی 

 

 *برای دونستن بیشتر از دکتر,اینجا کلیک کنین.  

 *دقت کردین؟:واسه نکته ی بالا,برای بعضی به نام کوچیک می نویسم 

و می گم اینجا کلیک کنین,ولی بعضی شخصیت ها چنان ...(از چه واژه 

ای استفاده کنم منظور رو برسونه؟!) که نمی تونی!مثلا بنویسی برای 

دونستن بیشتر از علی ...! 

 *اول راهنمایی,کتاب کویر! 

 *"و حرف هایی هست برای نگفتن!".این جمله ی دکتر رو دیوونه شم! 

 *گفتگوهای تنهایی رو حتما بخونین.مابقی به انتخاب خودتون!

نظرات 8 + ارسال نظر
رهگذر چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:22 ق.ظ http://khazan68.blogfa.com

عشق بخشایش است ...و عشق برای بخشیدن است .
""وین دایر""

حیف نون چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:25 ق.ظ http://jest.blogfa.com/

حیف نون رفت رو خر و یه عکس یادگاری گرفت
بعد عکسو واسه زن غضنفر فرستاد
زیر عکس نوشت
سلام بر زنم بالایی منم
----------------------------------------

حیف نونی غضنفرو که به شکل شیطان در اومده بود را تو خواب دید
دید که ریش حیف نونو گرفته و داره به مشت می زنه تو دماقش
خواست یه مشت دیگه بزنه بهش
یهو از خواب پرید دید ریش خودش تو دستشه
--------------------------------------------------------

غضنفر گنده بک سیلی محکمی به حیف نون ضعیف النفس زد
حیف نون ضعیف النفس گفت:
مگه مرض داری، جدی زدی یا شوخی بود
غضنفر خندید و گفت: اولا مرض خودت داری، تو شلوارت مگس خودت داری
دوما خیلی خیلی هم جدی بود
حیف نون ضعیف النفس گفت:
شانس اوردیکه مرض داری، چون من اصلا مرض ندارم

--------------------------
من که برات کامنت گذاشتم
امیدوارم خوشت اومده باشه
متنظر حضورت خوبت و کامنت قشنگت هستم
موفق باشی

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ق.ظ

سلام خیلی باحال بود... چه خوب میشه که توهم بیای....

shiva چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ب.ظ http://shiva-violet.persianblog.ir

سلام حس سبز.خوبی؟؟؟؟؟؟
منم همین رو احساس میکنم...که نشسته ام زمان را می نگرم که می گذرد.همین و همین

بهار چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:39 ب.ظ http://bahareh1369.blogfa.com

خیز که امروز جهان آن ماست جان و جهان ساقی و مهمان ماست

در دل و در دیده دیو و پری دبدبه فر سلیمان ماست

رستم دستان و هزاران چو او بنده و بازیچه دستان ماست

بس نبود مصر مرا این شرف این که شهش یوسف کنعان ماست

خیز که فرمان ده جان و جهان از کرم امروز به فرمان ماست

زهره و مه دف زن شادی ماست بلبل جان مست گلستان ماست

جناب مولانا

اعظم سبحانی چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:47 ب.ظ http://abadan39.mihanblog.com

حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه‌ای


گفت یا آب است یا خاک است یا پروانه‌ای!


گفتمش احوال عمرم را بگو این عمر چیست ؟



گفت یا برق است یا باد است یا افسانه‌ای!


گفتمش اینها که می بینی چرا دل بسته اند؟



گفت یا خوابند یا مستند یا دیوانه‌ای!


گفتمش احوال عمرم را پس از مردن بگو؟



گفت یا باغ است یا نار است یا ویرانه‌ای!

نرگس چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ب.ظ http://kaghazekhatkhati.blogsky.com

می آیی و بر دلم نقشی از ابدیت می نشانی و بعد ...

استاد شریعتی بر آسمان اندیشه ها جای دارد،کاش به اندازه لختی به تأمل و تدبر در گفته هایش بنشینیم

فـــراز اسمان شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:44 ب.ظ http://faraze-aseman.blogfa.com

به دنبال اندکی ارامش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد