اما من و تو
دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است
ادامه مطلب ...من گمان می کردم
دوستی، همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه میدانستم
ادامه مطلب ...ای تو دور از من و
از من بیزار
بار دیگر به من ارزانی دار
شعر ناب دیدار ... .
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
من گمان می کردم
دوستی، همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه میدانستم
ادامه مطلب ...گردنم منتظر حلقه دستان تو بود
بر سر چشمه خراب
لیک دیدم به دو چشم نگران
که دو دست تو گذشت
ادامه مطلب ...آه مگذار،که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد.
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
گفته بودند که از دل برود
هر آنکه از دیده برفت
سالهاست که از دیده ی من رفتی
لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز...
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
من در آیینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه می بینم... می بینم...
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
پاییز!
آغاز این سروده حزن انگیز
تسلیم برگ در برابر بادی که می وزد
و باغ
در سکوت شبی وهمناک
آه
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
مرغان نغمه خوان همگی کوچ کرده اند
و بانگ زاغ
در تمامی باغ
و باغ
غرق داغ
و باغبان غمزده.
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...خواب رؤیای فراموشی هاست
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشی هاست
من شکوفایی گل های امیدم را در رؤیاها می بینم
ادامه مطلب ...