حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

آن گمشده!...

دیگر نکنم 

ز روی نادانی 

قربانی عشق او غرورم را 

شاید که چو بگذرم از او یابم 

آن گمشده شادی و سرورم را 

 

                                                                     فروغ فرخزاد 

 

 *برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین. 

 *فک کنم اول راهنمایی بود(اگه دقت کرده باشین اکثر توضیحاتم بر می 

گرده به اول راهنمایی!من در این سال برای بار دوم متولد شدم!),تولدم  

بود و دوست بسیار عزیزی کارت پستالی بهم هدیه داد که این شعر بر  

اون نقش بسته بود.انقد عاشق این شعر شدم که همون روز رفتم و  

کتابی از فروغ خریدم.کتابی از دست فروش های خیابون!نام کتاب, 

عصیان بود. 

 *بعدها دبیر ادبیاتی داشتم که گفت:همیشه پسرا عاشق سهراب می  

شن و دخترا عاشق فروغ!و من گند زدم به تئوری استاد! 

 *فروغ رو دوست دارم.این بی پروایی و این عشق عریانش رو کم تر تو  

شاعرای دیگه دیدم. 

 *در مورد مطلب "تموم شد!بیا بیرون!..." حتما نظر بذارین.مرسی.

نظرات 3 + ارسال نظر
عاطفه چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:13 ق.ظ http://khodemunie.blogfa.com

سلام دوست من
مرسى که اومدى و تبریک گفتى
بابت دعاى خوبت هم ممنون
منم بهترین ها رو واست آرزو میکنم

مهدیه چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:26 ب.ظ http://c0usins.blogfa.com/

مهم اینه که به یه چیزی علاقه مند بشین ! سهراب یا فروغش فرقی نمی کنه !

رهگذر پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ب.ظ http://khazan68.blogfa.com

مشکل اینجاست که
همیشه برای فرار از دست یک آدم به آدم دیگری پناه برده ایم
اعتیاد به آدم ها بدترین نوع اعتیاد است ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد