حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

کوچ درد آلود!...

نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند 

بی خبر از کوچ درد آلود انسانها 

باز هم دستی مرا چون زورقی لرزان 

می کشد پاروزنان در کام طوفانها 

چهره هایی در نگاهم سخت بیگانه 

 

                                                                         فروغ فرخزاد 

 

 *برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین. 

 *فک کنم اول راهنمایی بود(اگه دقت کرده باشین اکثر توضیحاتم بر می

گرده به اول راهنمایی!من در این سال برای بار دوم متولد شدم!),تولدم  

بود و دوست بسیار عزیزی کارت پستالی بهم هدیه داد که این شعر بر  

اون نقش بسته بود.انقد عاشق این شعر شدم که همون روز رفتم و  

کتابی از فروغ خریدم.کتابی از دست فروش های خیابون!نام کتاب, 

عصیان بود. 

 *بعدها دبیر ادبیاتی داشتم که گفت:همیشه پسرا عاشق سهراب می  

شن و دخترا عاشق فروغ!و من گند زدم به تئوری استاد! 

 *فروغ رو دوست دارم.این بی پروایی و این عشق عریانش رو کم تر تو  

شاعرای دیگه دیدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد