ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
فریدون مشیری
*برای دونستن بیشتر از مشیری,اینجا کلیک کنین.
*دنیای مشیری رو دوس دارم.شعراش واقعا زیباست.
*اول بار سال 77 شعر کوچه رو که خوندم,عاشقش شدم!
*یاد نلسون ماندلا گرامی.
*در مورد مطلب "خودش خواست!..." حتما نظر بذارین.مرسی.
“بود” تلخ ترین کلمه ای که میشناسم
کلمه ای برای ترجمه ی تمام حسرت دنیا
“بود” یعنی دیگر نیست
یعنی تو ماندی و حجم سنگین
تنهایی
یعنی صدایی که دیگر نخواهی شنید
“بود” یعنی تمام هست هایی که نیست شد
یعنی یک جای خالی
“بود” یعنی دیگر
نیست ...
+خیلی این شعر رو دوست دارم...واقن زیباس...مرسییییی.... :)
زیبا بو و خواندنی سپاس