دل اگر سوخت
به حال تو و تنهایی بود!
ورنه این خانه ی متروک,
به تنها شدن خویش
که عادت دارد!
تو به عصیان ننما
بر دل من نیش,که دل
شکر عقلی ست
که از حال بد خویش
شکایت دارد!
حس سبز,
گر تو ز تنهایی این دل
شکایت داری
پیش رندان ننما عیب,
کنایت دارد!
حس سبز
*از نقد شدن-حتی بی رحمانه- استقبال می کنم!
*عصیان=نه گفتن همراه با خشونت!
*شکر عقل=دیوونه!
*رند=زیرک,حیله گر,باهوش!در بعضی کتب به جوانمرد هم
می گن.اینجا منظور همون زیرک و ... هست!
*کنایت=کنایه!منظور اینه که فردا شروع می کنن واست
دست گرفتن و تمسخر!
*در مورد مطلب "هیچ وقت!..." حتما نظر بذارین.مرسی.
خوشی با خوبی فرق دارد؛
به خاطر خوبی ها؛
از خیلی خوشی ها؛
باید گذشت …
+من خوشم اومد...اما ب نظرم یکم خشک بود...
البته شاید من اشتباه می کنم...
سلام.
خیلی قشنگ بودا...
نسبت ب گذشته پیشرفت کردین باریکلا