انتظار کشیدم,همان طور که پنلوپه انتظار اولیس را می کشید,
رومئو منتظر ژولیت بود,بئاتریس منتظر دانته بود تا نجاتش بدهد.
خلاء استپ سرشار از خاطره ی تو بود,خاطره ی لحظاتی که با
هم گذراندیم,کشورهایی که با هم سفر کردیم,شادی هایمان,
دعواهایمان.بعد به پشت سر نگاه کردم,به ردپاهایم,و تو را ندیدم!
پائولو کوئلیو
زهیر
*برای دونستن بیشتر از پائولو,اینجا کلیک کنین.
*اگه چند نفر تاثیرگذار در زندگی مو بخوام اسم ببرم,یکیش پائولوست!
جدی می گم!
*کتاب زهیر به نوعی زندگی خود پائولوست!و اتفاقاتی که برای همسرش
می افته و این میون پائولو به خودش و شناخت خودش می رسه!
*اگه اشتباه نکنم نام کتاب رو بر مبنای واژه ای عربی(روشنایی) انتخاب
کرده.
*من عادت ندارم الکی کتابی رو معرفی کنم!اونم من,با این سخت
پسندی که دارم!زهیر رو حتما بخونین.
*دنیای پائولو,خواسته یا ناخواسته,با عرفان شرق,گره خورده.
*اولین کتابی که از پائولو خوندم,اول راهنمایی بودم.کتابی با نام
کیمیاگر.تنها کتاب پائولو که سبک روایت قصه گونه داره.
*یکی از زیباترین نوشته های پائولو!
*به قول یکی از دوستان:"جای لیلی و مجنون خالی بود تو این نوشته!".