تنم را
از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین تورا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو
ای افسوس
سیاهی تار می بندد
فریدون مشیری
*برای دونستن بیشتر از مشیری,اینجا کلیک کنین.
*دنیای مشیری رو دوس دارم.شعراش واقعا زیباست.
*اول بار سال 77 شعر کوچه رو که خوندم,عاشقش شدم!
ســـیگارش را مــی گــذارد زیــر لبــش و مـــی گــوید:
آتـــیش داری؟!
جــواب مــیدم:
تــوی جــیــبــم کــه نــه. . .
تـــو”دلــــم“چـــرا. . .
بــه کــارت مــی آیــد؟؟؟