من فدایت،تو بجای همه گلهــــــــا بخند
اینک این من که به پای تو درافتادم باز...
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر!
تو ببند.
فریدون مشیری
*برای دونستن بیشتر از مشیری,اینجا کلیک کنین.
*دنیای مشیری رو دوس دارم.شعراش واقعا زیباست.
*اول بار سال 77 شعر کوچه رو که خوندم,عاشقش شدم!
*در مورد مطلب "عزیزم,شک نکن,قضیه اینه!..." حتما نظر بذارین.مرسی.
سلام سعرهای مسیری بوی بهار میدهد
هنگامه ی شکوفه ی نارنج بود و ، من
با یاد دست های تو ،
- سرمست -
تن را به آن طبیعت عطرآگین
جان را به دست عشق سپردم ..
با یاد دست های تو ،
ناگاه !
مشتی شکوفه را بوسیدم به سینه فشردم ..
{ فریدون مشیری }