خداحافظ تا فردا... .جالب است که هر روز زمان جدا شدن از یکدیگر،
همین جمله را به کار می بریم و آرزو می کنیم روز بعد یکدیگر را ببینیم؛
بدون این که کمی فکر کنیم که آیا فردا همه چیز همان گونه که ما انتظار
داریم خواهد بود یا خیر.
ژوزه ساراماگو
بینایی
*برای دونستن بیشتر از ژوزه,اینجا کلیک کنین.
*تا هستیم,با هم باشیم!
*کتاب "عشق ممکن" ش رو هم خیلی دوس دارم.
*من اول بار اسمش با کتاب "بالتازار و بلموندا" به گوشم خورد.
دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . . .
سلااااااااام
من برگشتم
تنهام نذارین
تشکر متنت عالی بود
من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشد و بماند !
+واجب شد من این کتابو بخونم خیلی تعریفشو شنیدم....
زیباست....
قصه از حنجره ایست ،که گره خورده به بغض ،
یک طرف خاطره ها ، یک طرف فاصله ها ،
درهمه حرفها ، حرف اخر زیباست ، آخرین حرف
تو چیست ، تا به ان تکیه کنم ، حرف من
دیدن پرواز تو در فرداهاست