حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

ادبیات و هنر!...

 یک روز با احتیاط گفتم:«می بینی ادبیات و هنر چه دنیایی است؟» 

لبخندی از سر بی حوصلگی زد و گفت:«دنیای همدردی است.پیام های  

عاطفی انسان هاست در طول زمان که بتوانی دریافت شان کنی و  

احساس نکنی که تنهایی.» 

 

                                                                                 احمد پوری 

 

 *برای دونستن بیشتر از پوری,اینجا کلیک کنین. 

 *بیشتر اون رو به عنوان مترجم می شناسم تا نویسنده. 

 *اشعار بسیاری از شعرای مطرح جهان رو ترجمه کرده. 

 *اشعاری از نرودا. 

 *و یا شل سیلورستاین رو.

نظرات 11 + ارسال نظر
سیما پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:41 ق.ظ http://golhayesheypoori.blogfa.com/

من را ببین!
نگاهم را بخوان...
می دانم!
به دلم افتاده...
من را ، از هر طرف
که بخوانی ام!

نامم بن بستیس، بر دیواری بلند
من ، سالهاست
دل بسته ام به طنابی،
که هروز لباس عشق، نم چشمانش
خیس میکند!
و بر حیات خانه ی ، حیاط زندگی اش پهن
می کند!
به فال نیک گیرم...
برایـم،
به دروغ
پایت را میکشی
وسط ، تمام بازی های کودکانه...
معـرکه میگیری
و چه کودکـانه، هربار
بیشتــر بـاور میکنـم ،
لباسهای خیست را،
من ته کوچه!
در انتظارت نشسته ام!

عاطفه پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ق.ظ http://khodemunie.blogfa.com

گاهـی آنـقـدر زده مـی شـوی از زنـدگـی ...
کـه بـه جـدی تـریـن اتـفـاقـاتـش هـم ،
شـک مـی کـنـی !
آنگاه باور میکنی ،
که "عـشـق" شـایـد تـنـهـا یـک شـایـعـه بـاشـد ؛
کـه دهـان بـه دهـان "بـزرگـش" کـرده ایـم . . . !

محمد ملیحیان خوش پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 ق.ظ

سلام دوست خوبم
با شعری تقدیم به مهدی آخرتی عزیز و شعر زیبایش تلخی برادرم به روزم

باران پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:11 ق.ظ http://vorojjjjak.blogfa.com

سلام دوستم متشکرم از حضور گرمت....
لطف دارید.......
اوهوم درسته اما بیشترراجب عنوان وبم میپرسن میگن حتمن یکی هست

باران پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 ق.ظ http://vorojjjjak.blogfa.com

قــول بــده کــه خــواهــی آمــد
امــا هــرگــز نیــا!
اگــر بیــایــی
هــمه چیــز خــراب می شــود!
دیــگر نــمی تــوانــم
اینــگونــه بــا اشتــیاق
بــه دریــا و جــاده خیــره شــوم!
مــن خــو کــرده ام
بــه ایــن انتــظار،
بــه ایــن پــرســه زدن هــا
در اسکــله و ایستــگاه!
اگــر بیــایــی
مــن چشــم بــه راه چــه کســی بمــانــم؟

محسن نژاد پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ب.ظ http://payame1.blogfa.com/

سلام خوبید؟
وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید
می‌نشینیم برای خودمان قصه می‌گوئیم
تا کبوترانِ کوهی از دامنه‌ی رویاها به لانه برگردند
علی صالحی

ایام به کامتان شیرین

فرشته پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:58 ب.ظ http://ravanshenasi4all.blog.ir

سلام چک کردم در همون قسمت نشون میده به رنگ سبز....شما اوندفعه نظرتون دوبار ثبت شده بود....
راستی علت علاقه شما به شیما و شعر چیه؟رشته تحصیلتون در این مورده؟

نفس پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:04 ب.ظ http://yek-vajabiye-boghzam.blogfa.com

امــــــان از اینـــــ بویــــــ پاییـــــــز و آسمـــــــــــانــــ ابریـــــ

کهــــ آدمـــــ نهــــ خودشـــــــــ میـــدانــــد دردشـــ چیســــت

و نهـــ هیچ‌کســــ دیگریـــــــ ...

فقطـــ میدانیـــــ کهـــ هـــر چهـــ هـــوا سردتـــــر میشــــود

دلتــ آغوشـــ گرمتریـــــ میــــ خواهــــد ...!!!

×سلام وب خیلی زیبایی داری خوشحال میشم به وب منم
سر بزنی و نظرتو راجع به نوشته های وبم بگی×[لبخند]

باران پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:34 ب.ظ http://vorojjjjak.blogfa.com

دیروز یکی اس داد میتونیم با هم بیشتر آشنا شیم ؟

گفتم شما؟ گفت حالا آشنا میشیم

من قدم ۱۷۳ و۶۹کیلو

گفتم مگه میخوام گوسفند بخرم؟

دیگه جواب نداد :|

ریحانه پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ب.ظ

وبلاگتون رو دوست داشتم از اون وبلاگایی که همیشه خواهم خوند ممنونم
فقط یه نکته ای کاش آهنگ وبلاگتون رو بر می داشتین یا لااقل قابل کنترل بود که با هر لینکی که باز می کنم مجبور نباشم برم پایین و قطعش کنم
مرسیییییییییی از تمام مطلب های زیباتون

سلام دوست من.
نیازی نیست بری پایین قطعش کنی!همون بالا روی ضربدر که وب رو متوقف می کنه(کنار رفرش) کلیک کن.

سیما جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ب.ظ http://golhayesheypoori.blogfa.com/

حالا دیگر
یک خط در میان گریه می‌کنم،
حالا دیگر
شانه‌هایم صبورتر شده‌اند
و با هر تلنگری که گریه می‌زند
بی‌جهت نمی‌لرزند!
انگار دیگر هیچ اتفاقِ عاشقانه‌ای
از چشم‌هایم نمی‌افتد
و پاییزِ من
اتفاق زردی‌ست
که می‌تواند
ناگهان در آغوشِ هر فصلی بیفتد!
حالا تو هی به من بگو
بهار می‌آید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد