نور را پیمودیم،دشت طلا را در نوشتیم.
افسانه را چیدیم،و پلاسیده فکندیم.
کنار شنزار،آفتابی سایه وار،ما را نواخت.درنگی کردیم.
بر لب رود پهناور رمز رویاها را سر بریدیم.
ابری رسید،و ما دیده فرو بستیم.
...
تنهایی ما در دشت طلا دامن کشید.
سهراب سپهری
*برای دونستن بیشتر از سهراب,اینجا کلیک کنین.
*اولین شاعر معاصری که با شعراش شعر نو رو فهمیدم!
*نگاه سهراب به زندگی و اون مدینه ی فاضله ی توی ذهنش,درکش
برای همه میسر نیست!
*بعدها دبیر ادبیاتی داشتم که گفت:همیشه پسرا عاشق سهراب می
شن و دخترا عاشق فروغ!و من گند زدم به تئوری استاد!
*همون وقتا کتابی دیدم که در مورد سهراب بود و شاملو گفته بود که
چرا سهراب در این زمانه ی بسته(دوران شاه),به جای غم
مردم,از گل و طبیعت حرف می زنه؟!
*کتاب "اتاق آبی" رو حتما بخونین!البته اگه گیر بیاد!
*و همین طور کتاب "سهراب,مرغ مهاجر",از پریدخت سپهری(خواهر
سهراب).
*برای شنیدن و دانلود اشعار سهراب با صدای زنده یاد خسرو
شکیبایی,اینجا کلیک کنین.
خیلی خیلی استفاده بردم مرسی رفیق
سلام
بسیار زیبا بود بانو....
تشکر از زحماتت
هنوز نیامده ای خداحافظ ؟
تقصیر تو نیست..
همیشه همین گونه بوده ،
برو اما ...
من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم.
سالروز میلاد خجسته حضرت امام جوادالائمه (ع) بر شما و بازدید کنندگان محترم وبتان مبارکــ
شاد باشید " مردتنهایی "
میدانی ؟ ادم های ساده ساده هم عاشق میشوند..
ساده صبوری میکنند
ساده عشق میورزند
ساده میمانند
اما سخخخخخخخخخخختتتتتتتتتتتتتتتت دل میکنند
انوقت که دل میکنند
جان میدهند.........
سلام مهربون..
می دانی..؟
آدم های ِ ساده..
ساده هم عاشق می شوند..
ساده صبوری می کنند..
ساده عشق می وَرزَند..
ساده می مانند..
اما سَخت دِل می کنند..
آن وقت که دل ِ می کنند..
جان می دَهند..
سخت میشکنند..
سخت فراموش میکنند..
سهراب که حرف نداره