معلوم نیست
باد از کدام سو می اید
خورشید را غبار دهشت پوشانده است
و ابرها به ابر نمی مانند.
منوچهر آتشی
*برای دونستن بیشتر از منوچهر آتشی,اینجا کلیک کنین.
*شعر نی لبک ایشون رو خیلی دوست دارم.
*با شعر نی لبک,به ایشون علاقه مند شدم.
*و عجیب شباهت هست بین شعر نی لبک ایشون و شعری با همین
موضوع از دکتر شریعتی!
*تلخی اشعار ایشون,درسته که تلخه,ولی باور پذیره و به دل می شینه.
*تو اخبار بازم از زلزله شنیدم.فقط می تونم تسلیت بگم.
*در مورد مطلب "دلگرمی,سرگرمی!..." حتما نظر بذارین.
آدمیان به لبخندی که بر لب مینشانند و
به احساس خوبی که بر جا می نهند و
به دردی که از هم میکاهند می ارزند.........
ما بودنشان را میخواهیم
چون وجودشان زمین را زیباتر میکند
دلم را هنگامی غم می گیرد که نگاهم به دستان گره خورده ی دو آدم خیره می ماند !
آن شب توی چشمهایم نگاه کرد و گفت:
«تو کابوس من هستی.»
بهش گفتم:
«خوشحالم که یه چیزیت هستم.»
گفت: «جدی گفتم!»
جواب دادم:
«کابوس هم میتواند روزی به رویا تبدیل شود.»
سکوت کرد و چشمهایش را بست تا شاید خوابش ببرد..
حافظه ی آدم های غمگین قویست ؛ می دانند کجای کدام خیابان آن روز “مردند” !
upaaaaaaaaaam
من ندیدم خوشتر از جادوی تو،
ای سکوت ای مادر فریادها
گم شدم در این هیاهو گم شدم،
تو کجایی تا بگیری داد من؟
گر سکوت خویش را میداشتم،
زندگی پر بود از فریاد من!
سلام
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
هم چنان که سکوت آفتاب
ظلمات است-
اما "سکوت آدمی"
فقدان جهان و خداست:
شادباشید
از درخت انبوه و تنهای سکوتم پرنده ای پرید
و پندار پرندگان دیگر در آن لانه یافت:
"شاید پرنده دیگر؟
وشاید پرنده های دیگر؟
پس من هنوز زنده ام"
منوچهر آتشی