حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

امید قبولی...

اما 

با این همه 

تقصیر من نبود 

که با این همه... 

با این همه امید قبولی 

در امتحان ساده ی تو رد شدم. 

 

                                                                                     قیصر امین پور 

 

 *برای دونستن بیشتر از قیصر امین پور,اینجا کلیک کنین. 

 *اشعار استاد امین پور واقعا زیباست. 

 *مثل خیلی آشنایی های دیگه,اشعار استاد رو اول راهنمایی بودم که 

اول بار خوندم. 

 *کسی هم هست که شعر "ناگهان چقدر زود دیر می شود" رو نشنیده 

باشه؟!  

 *خیلی کم دیدم اشعاری رو که درد رو انقدر زیبا به تصویر بکشه! 

نظرات 9 + ارسال نظر
سیما چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ق.ظ http://golhayesheypoori.blogfa.com/

این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،

نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !

« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !

« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !

فریدون مشیری

آرتمیس چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ب.ظ http://samakeayyar.blogfa.com


می شود باز
با همین دل خوشی های ساده
زندگی ها کرد!

مـــژگــــان چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 ب.ظ http://mahivamah.mihanblog.com/

همین یه ساعت پیش داشتم قیصر میخوندم
وااااااااااااای که چقدر حال آدمو خوب میکنه

راحیل چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:18 ب.ظ http://avayeyekdel.blogfa.com

سلام

پستت خیلی زیبا بود عزیزم

به شخصه عاشق وبلاگتم

سبز و موفق باشی

شکوفه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ب.ظ http://blossomm1980.mihanblog.com

سلام مهربون...

نمی دانیم چرا...

بروزم...

فرزاد چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ب.ظ http://ma2ta11.blogsky.com

مرا همین بس که تو در کنارم باشی.

بدون هیچ حرف وکلامی.

فقط درکنارم باشی ومرا

در آرامش چشمانت غرق کنی.

مرا از تمام دنیا همین کافی است....

سیما پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ http://golhayesheypoori.blogfa.com/

در فراسوی مرز های تن ات تو را دوست می دارم.
آینه ها و شب پره ها ی مشتاق را به من بده
روشنی آب و شراب را
آسمان بلند و کمان گشادهی پل
پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
و راه آخرین را
در پرده یی که می زنی مکرّر کن.
در فراسوی مرزهای تن ام
تو را دوست می دارم.
در آن دور دست بعید
که رسالت اندام ها پایان می پذیرد
و شعله و شور وتپش ها و خواهش ها به تمامی فرو می نشیند
و هر معنا قالب لفظ را وا می گذارد
چنان روحی که جسد را در پایان سفر ،
تا به هجوم کرکس های پایانش وانهد...


در فراسوهای عشق
تو را دوست می دارم،
در فراسوهای پرده و رنگ.
در فراسوهای پیکر هایمان با من وعده ی دیداری بده.

ماه بانو پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:06 ق.ظ http://mahbanno.blogfa.com

سلام خوبی خودت گلی گل دیگه لازم نبود

نیلوفر پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.my-little-diary.blogfa.com

سلام حس سبز!
خیلی قشنگ بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد