اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه...
با این همه امید قبولی
در امتحان ساده ی تو رد شدم.
قیصر امین پور
*برای دونستن بیشتر از قیصر امین پور,اینجا کلیک کنین.
*اشعار استاد امین پور واقعا زیباست.
*مثل خیلی آشنایی های دیگه,اشعار استاد رو اول راهنمایی بودم که
اول بار خوندم.
*کسی هم هست که شعر "ناگهان چقدر زود دیر می شود" رو نشنیده
باشه؟!
*خیلی کم دیدم اشعاری رو که درد رو انقدر زیبا به تصویر بکشه!
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !
« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !
فریدون مشیری
می شود باز
با همین دل خوشی های ساده
زندگی ها کرد!
همین یه ساعت پیش داشتم قیصر میخوندم
وااااااااااااای که چقدر حال آدمو خوب میکنه
سلام
پستت خیلی زیبا بود عزیزم
به شخصه عاشق وبلاگتم
سبز و موفق باشی
سلام مهربون...
نمی دانیم چرا...
بروزم...
مرا همین بس که تو در کنارم باشی.
بدون هیچ حرف وکلامی.
فقط درکنارم باشی ومرا
در آرامش چشمانت غرق کنی.
مرا از تمام دنیا همین کافی است....
در فراسوی مرز های تن ات تو را دوست می دارم.
آینه ها و شب پره ها ی مشتاق را به من بده
روشنی آب و شراب را
آسمان بلند و کمان گشادهی پل
پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
و راه آخرین را
در پرده یی که می زنی مکرّر کن.
در فراسوی مرزهای تن ام
تو را دوست می دارم.
در آن دور دست بعید
که رسالت اندام ها پایان می پذیرد
و شعله و شور وتپش ها و خواهش ها به تمامی فرو می نشیند
و هر معنا قالب لفظ را وا می گذارد
چنان روحی که جسد را در پایان سفر ،
تا به هجوم کرکس های پایانش وانهد...
در فراسوهای عشق
تو را دوست می دارم،
در فراسوهای پرده و رنگ.
در فراسوهای پیکر هایمان با من وعده ی دیداری بده.
سلام خوبی خودت گلی گل دیگه لازم نبود
سلام حس سبز!
خیلی قشنگ بود.