Loving him is like driving a new Maserati down a dead end street
عشق اون مثل راندن یک مازراتی نو در جاده ای بن بست است!!
Faster than the wind
سریع تر از باد
Passionate as sin, ended so suddenly
وحشیانه چون گناه. با پایانی بسیار ناگهانی
Loving him is like trying to change your mind
عشق اون مانند تلاش کردن برای تغییر دادن ذهنت هسته
Once you’re already flying through the free fall
گویی تو در حال پروازی به هنگام یک سقوط آزاد
Like the colors in autumn
مثل رنگ ها در پاییز
So bright just before they lose it all
ابتدا خیلی روشن می شوند قبل از اینکه کاملا بی رنگ شوند
Losing him was blue like I’d never known
از دست دادن او به رنگ آبی بود گویی من هرگز نمیدونستم
Missing him was dark grey all alone
دلتنگی برای اون خاکستری تیره بود و بس
Forgetting him was like trying to know somebody you've never met
فراموش کردنش مانند تلاش برای شناخت کسی بود که هرگز ملاقاتش
نکردی
But loving him was red
اما عشق او سرخ بود
Loving him was red
عشق او سرخ بود
Touching him is like realizing all you ever wanted was right there in front of you
لمس او همچون درک این بود که آنچه تو همیشه می خواستی درست
روبروت بود!
Memorizing him was as easy as knowing all the words to your old favorite song
به خاطر سپردن وجودش به آسانی دانستن تک تک کلمات آهنگ
قدیمی مورد علاقه ات بود
Fighting with him was like trying to solve a crossword and realizing there’s no right answer
مبارزه با او مثل تلاش برای حل یک جدول و سرانجام فهمیدن
این حقیقت که پاسخی برای آن وجود ندارد ، بود
Regretting him was like wishing you never found out love could be that strong
پشیمان شدن نسبت به عشق او همچون آرزو کردن این
بود که تو هرگز نمی فهمیدی که عشق میتواند به این اندازه قوی باشد
Losing him was blue like I’d never known
از دست دادن او به رنگ آبی بود گویی من هرگز نمی دونستم
Missing him was dark grey all alone
دلتنگی برای او خاکستری تیره بود و بس
Forgetting him was like trying to know somebody you've never met
فراموش کردنش مانند تلاش برای شناخت کسی بود که هرگز ملاقاتش
نکردی
But loving him was red
اما عشق او سرخ بود!
Oh red burning red
اوه! سرخی چون قرمز آتشین!
Remembering him comes in flashbacks and echoes
خاطرات او بر می گردند در فلاش بک ها و انعکاس های پراکنده
Tell myself it’s time now, gotta let go
به خود می گویم زمان آن فرارسیده! باید فراموشش کنی!
But moving on from him is impossible
اما گذشتن از او غیر ممکن است!
When I still see it all in my head
آن هم در حالی که من هنوز همه آن خاطرات را در ذهن می بینم
Burning red
سرخ اتشین!!
Darling it was red
عزیزم اون سرخ بود
Oh, losing him was blue like I’d never known
اوه از دست دادنش آبی بود گویی من هرگز نمیدونستم
Missing him was dark grey all alone
دلتنگی برای او خاکستری تیره بود و بس
Forgetting him was like trying to know somebody you've never met
فراموش کردنش همچون تلاش برای شناختن کسی بود که هرگز ملاقات
نکردی
Cause loving him was red yeah yeah red
چرا که عشق او سرخ بود بله بله! سرخ!!
We're burning red
ما سرخ آتشینیم
And that's why he's spinning round in my head
و اینست دلیل اینکه او در ذهن من می چرخد
Comes back to me burning red
سرخ آتشین به من باز می گردد
Yeah yeah
اره اره
Cause love was like driving a new Maserati down a dead end street
زیرا عشق همچون رانندگی با یک مازراتی نو در خیابانی بن بست بود
منبع:http://lastsong.mihanblog.com
*برای دونستن بیشتر از تیلور سویفت,اینجا کلیک کنین.
*اگه ادل رو این جا به حساب نیارم(که هدیه ای بود به موسیقی قرن 21),تیلور
واقعا برای من که موسیقی رو فراتر از شیش و هشت می بینم,قابل احترام
هست!
*از نسل هم سن و سالش,تنها کسی هست(شاید من ندیدم!) که به شعر
اهمیت می ده!
*کلیپی تا حالا ازش ندیدم که بخواد با نوع پوشش و زرق و برق صحنه و گروه
رقص و ...,تاثیر بذاره!
*به گمانم این کلیپش مال فیلم هست!اسمش؟!
*امسال پردرآمدترین بین زیر 30 ساله ها شد تو جهان!
*ترانه هایی که قبلا ازش تو وب گذاشتم:
ترجمه ی ترانه:BOTH OF US,ترانه ای از TAYLOR SWIFT F B.O.B
ترجمه ی ترانه:LONG LIVE,ترانه ای از TAYLOR SWIFT
ترجمه ی ترانه:THE LOVE STORY ترانه ای از TAYLOR SWIFT
ترجمه ی ترانه:BEGIN AGAIN,ترانه ای از TAYLOR SWIFT
ترجمه ی ترانه:I KNEW YOU WERE TROUBLE,ترانه ای از TAYLOR SWIFT
*ترانه هاش که به سبک کانتری هست رو خیلی دوس دارم.
*تو امور خیریه به شدت فعاله!
*خیلی دوسش دارم!
دلم میخواهد
از بلند ترین جایی که میشناسم
با تمام وجود داد بزنم
آی آدمها
خسته ام
اگر نمیتوانید درکم کنید
خواهش میکنم ترکم کنید
به خدا زجر خدا حافظی کمتر است
طاقت دارم
بودنتان چه فرق دارد با نبودن؟
که چه باشید! چه نه
تنهایی تنها رفیقم است
خسته ام
تمام زندگی ام نقابی شده
که حتی شبها
در خواب هم برش نمی دارم
شده ام همان دلقکی
که همه ی عمر میترسیدم باشم
با لبخندی دائمی
که دلتان نشکند!
مدتهاست که در آینه خود واقعی ام را ندیده ام
میترسم همان نباشد
که از سالها پیش به یاد دارم
میترسم پیر شده باشد
میترسم مرده باشد
آی آدمها...
اگر درکم نمی کنید
ترکم کنید