حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

نقد فیلم:بغض,فیلمی از رضا درمیشیان

 سی نت: اولین فیلم رضا درمیشیان در مقام کارگردان، در مدتی کمتر از

نود دقیقه، داستان صبح تا ظهر دو جوان ایرانی به نام های ژاله (باران

کوثری) و حامد (بابک حمیدیان) را روایت می کند که بعد از آشنایی  

و دل باختن به یکدیگر، تصمیم می گیرند بصورت غیر قانونی و بدون  

گذرنامه از استانبول ترکیه مهاجرت کنند که در این راه دچار تنش ها 

و کشمکش هایی می شوند. کشمکشی که در یک ساختار دراماتیک 

و مهندسی شده در طول فیلم ادامه پیدا می کند و همین امر، بغض را به 

یک اثر قابل تحسین تبدیل می کند.  

 برای شناخت بهتر و دقیق تر دلایل این مسئله، فیلم را به سه بخش

اصلی تقسیم می کنیم.

 بخش اول، بیست دقیقه ی ابتدایی فیلم تا زمان کشتن عموی حامد

(مهران احمدی) و بخش دوم، بیست دقیقه ی بعدی آن تا ناپدید شدن ژاله

است . بخش پایانی هم که گره گشایی و بیشتر حجم فیلم را شامل می

شود، در چهل و پنج دقیقه ادامه می یابد تا با یک فیلم جمع و جور روبرو

باشیم.

 بخش اول (تثبیت کشمکش)

 در بیست دقیقه ی ابتدایی فیلم ، ما شناختی نسبی از حامد و ژاله پیدا

می کنیم . اما آن چه که بیشتر اهمیت پیدا می کند، تلاش همه جانبه ی

آنها برای خروج از ترکیه و مهاجرت است . تلاشی که کشمکش اصلی و

پیش برنده فیلم را ایجاد می کند.خوشبختانه کنش های اخلاقی و

ذهنی شخصیت ها ، امکان بیان دراماتیک کشمکش را بگونه ای مهیا کرده

است که کاراکترها و رشته حوادثی که در ادامه فیلم خلق می شوند همین

بحران را توصیف می کنند .

 **همچنین در این بخش با دو سکانس روبرو هستیم که در بخش های

بعدی فیلم ، کارکرد پیدا می کنند. در سکانس اول ژاله را در کافه دوستش

سیمگه در حال مصرف مواد می بینیم . سکانس دیگر نیز او در حال تهیه ی

دو بلیط و ویزای جعلی نشان می دهد . در اینجا اطلاعات ما از  

شخصیت اول فیلم یعنی حامد بیشتر است ، اما با توجه به عدم کاربرد  

داستانی دو سکانس ذکر شده در این بخش ، کمتر می توانیم خود را در  

جایگاه دانای کل بدانیم .

  دزدی و اخاذی از عموی حامد، تعلیق عمده ی بیست دقیقه ی آغازین 

فیلم را تشکیل می دهد.

 یکی از ضعف های داستانی این قسمت، زمانی اتفاق می افتد که عموی

حامد به مغازه برمی گردد و حامد را در حال تلاش برای باز کردن گاوصندوق

می بیند. قطع و وصل شدن مکالمه تلفنی حامد و ژاله در اینجا کمی

تصنعی می نماید که شاید بتوانیم با توجه به انگیزه های ساختی فیلمنامه 

از این عیب تا حدودی چشم پوشی کنیم.

 بخش دوم (ایجاد احساس خیانت و شکست)

 بخش میانی فیلم از قتل عموی حامد شروع و تا حدود دقیقه ی چهل و

ناپدید شدن ژاله که همان راز دراماتیک داستان است ، ادامه می یابد. 

تعلیق اصلی این بخش مسئله فروش سریع شمش های سرقت شده با  

توجه به زمان کوتاه کمتر از دو ساعت تا زمان پرواز است ، هر چند که 

درمیشیان با استفاده از خرده پیرنگ هایی مثل بازگشت مجدد حامد و ژاله

به مغازه برای قطع دوربین های مداربسته ، سعی در ایجاد تعلیق های 

فرعی هم کرده است.

 در این جا بر خلاف قسمت قبلی با ترفندهایی سعی در ایجاد احساس 

شک و خیانت بین حامد و کاراکتر مقابل او ژاله می گردد. حسی که به  

علت سطح یکسان اطلاعات تماشاگر با حامد به ما نیز انتقال می یابد،  

امری که باعث همذات پنداری بیشتر با حامد گشته است. یاد آوری سخنان

عموی حامد با ژاله در هنگام سرقت از مغازه بصورت فلاش بک و اشاره به 

این که شاید همدیگر را می شناختند تا تماس های مکرر اصلان ،عشق 

قبلی ژاله و سرزنش و تحقیر حامد از سوی ژاله ، همگی در راستای ایجاد

همین حس است.

 حسی که در این قسمت نه به یقین تبدیل می گردد و نه به طور کلی نفی

می شود.

 سکانس آغاز فیلم که ژاله را در حال مصرف شیشه نشان می دهد نیز در

اینجا کارکرد پیدا می کند . عهد شکنی ژاله در حالیکه حامد بخاطر او سه

روز ، مواد مصرف نکرده است ، ضربه بدی به حس عاشقانه حامد به ژاله

می زند که زمینه را برای پذیرش خیانت بزرگتر ژاله در بخش سوم مهیا

می کند. البته وضع بد جسمانی حامد باعث می شود که تماشاگر در این

قسمت به افکار وی اعتماد کامل نکند.

 فلاش بک های آشنایی و رابطه ی عاشقانه ژاله و حامد در این بخش ، هم

زمان با ایجاد حس شک و خیانت آغاز می گردد که این امر بجز پرورش

کاراکترها، بر وجه درام فیلم نیز افزوده است. میزانسن ها و قاب بندی های

فیلم هم بر این وجه تاکید می کنند. در فلاش بک های یاد آوری دوران

آشنایی ژاله با حامد، ترکیب رنگهای گرم استفاده شده به خوبی از نماها و

ترکیب رنگهای سرد کل فیلم که هرچه جلوتر می رویم، سردتر هم می

شوند ، قابل تمایز است.

 در پایان این بخش با سرنوشت مبهم ژاله مواجه هستیم. به عبارتی راز

دراماتیک یا همان چاله داستان در این جا اتفاق می افتد . مسئله ای که

بمانند فیلم "جدایی نادر از سیمین" اصغر فرهادی، با حذف ادامه ی یک

سکانس ایجاد می شود. رازی که در قسمت انتهای فیلم برای تماشاگر

برملا می گردد.

 

 بخش سوم (گره گشایی پایانی)

 چهل و پنج دقیقه ی پایانی فیلم به علتهای مختلف، دارای وجه دراماتیک

و تراژدی درخور توجه و قابل تحسین است.

 علت اول، حس تعلیق ناشی از سرنوشت مبهم ژاله است، ابهامی که تا

قبل از سکانس آخر در ذهن تماشاگر جولان می دهد.

 دومین علت به یقین رسیدن تدریجی حس خیانت در حامد و به تبع آن

تماشاگر است. حسی که با توجه به نارو خوردن از رحمان شخصیت

خریدار شمش ها و محسن به عنوان قدیمی ترین دوست حامد بیشتر به

یقین می گراید. هر چند محسن حضور کم رنگی در فیلم دارد اما همین که

حامد به وی پول قرض داده و او را از قضیه سرقت خبردار کرده است ، نشان

از اعتماد کامل حامد به او می دهد که به همین علت ، رکب خوردن از

محسن برای حامد بسیار سنگین تمام می شود.

 پخش فلاش بک های پیاپی ، جامپ کاتها ، و استفاده از تکنیک دیزالو ، در

کنار دوربین روی دست ، علتهای دیگر دراماتیک شدن پرده ی پایانی فیلم

هستند. تکنیکهایی که برای بیان آشفتگی حامد، فضای وهم آلود داستان

و افزایش لحظه به لحظه ی آنها ، بخوبی از ابتدای فیلم نیز مورد استفاده

قرار گرفته اند . اوج این آشفتگی و استیصال در آخرین سکانسی است که

حامد در کنار اتوبان توسط محسن رها می شود و با حرکت هواپیماها از

بالای سرش گویی نابودی آرزوی مهاجرت را عینی می بیند . حامد بعد از

اینکه عموی خود را به قتل رساند ، محسن ، صمیمی ترین دوستش نیز

 به او رو دست زد. بر این ها کافیست حس خیانت ژاله را هم افزود تا با

تمام وجود بی کسی حامد را لمس کنیم و ترکیدن بغض او بر سر مزار  

مادرش را با اعماق وجود درک کنیم.

 و در نهایت پنج دقیقه ی پایانی فیلم ادامه همان سکانس حذف شده ی

فیلم و روایتگر سرنوشت ژاله است. صحنه ای که تمام قضاوتهای تماشاگر

را برهم می زند و وفاداری ژاله به حامد را نشان می دهد.خوشبختانه بعد ا 

ز این گره گشایی ، فیلم دیگر ادامه نمی یابد و هر چند در مدتی کمتر از نود

دقیقه تمام می شود اما از آن وجه که در قسمت رو به نزول داستان پایان  

می پذیرد ، باعث حفظ بهتر فرم روایی و در نتیجه همان ساختار دراماتیک

شده است. 

 به طور کلی و برای جمع بندی مطالب ارائه شده ، می توانیم آنها را به دو

جدول زیر تقسیم کنیم. با این کار بهتر می توانیم عواملی که باعث می

شوند قدم به قدم بغض حامد سنگین تر شود را شناسایی و کارکرد هر یک 

از آنها را ارزیابی کنیم . در جدول اول با توجه به سه بخش ذکر شده، نحوه

اطلاعات دهی فیلمنامه را بررسی می کنیم. در جدول دوم نیز شخصیت

های فیلم به همراه کارکردشان آورده شده اند.

جدول شماره 1


* زمانها تقریبا حدودی است و از ساعت 8:30 که ژاله بلیط ها را می گیرد 

 تا 12 که پرواز است تقسیم بندی شده است. 

** در کل حامد اطلاغات بیشتری راجع به ژاله و عموی خود دارد اما  

در مواردی تماشاگر بیشتر می داند. رجوع به پاراگراف ستاره دار متن شود. 

*** در هنگام گره گشایی داستان، تماشاگر بیشتر مطلع است. 


جدول شماره 2* انتقام از عموی خود تنهایی در نتیجه خیانت سایر افراد 

* ترس در نتیجه کشتن عموی حامد

 

جدول شماره یک - نقد فیلم بغض 

جدول شماره دو - نقد فیلم بغض

هادی حیدری 

منبع: سی نت

نظرات 2 + ارسال نظر
سمانه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:59 ق.ظ

مرسی.

نیکو سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:28 ب.ظ

خیلی عالی نوشته شده بود متشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد