خط خطی می کنم
گفته های ناگفته را;
در این ظلمت شب
که دیده ها
عاجز از دیدن است
و بازار لب زدن های بنجل چینی
داغ داغ!
خط خطی می کنم
افکار به صف کشیده را;
واژه به واژه
سطر به سطر,
در این
آشفته بازار تنهایی!
این بغض فرو خورده
و این ترس لاکردار,
این ما شدن
و این رویای بی حصار!
آه,بانو ... .
من به امید زنده ام!
حس سبز
*از نقد شدن-حتی بی رحمانه- استقبال می کنم!
*لب زدن:حرکت لب یا همون حرافی!منظور حرف های کم ارزش!
*شرمم باد که در این آشفته بازار مشکلات,سالگرد دکتر علی شریعتی رو هم فراموش کردم!
دست به قلم بردن گاهی دشوار است برای ناگفته های ذهنی ما، اما واقعا غبطه می خورم که چه راحت قلم مینوازید
سلام وبت عالی و قشنگ بود به من هم سر بزن
aliiiiii bud.linket kardam.toam be man sar bezan.