من,
به فریاد,
همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد,
مشت می کوبد بر در,
پنجه می ساید بر پنجر ها,
محتاجم!
فریدون مشیری
*برای دونستن بیشتر از مشیری,اینجا کلیک کنین.
*دنیای مشیری رو دوس دارم.شعراش واقعا زیباست.
*اول بار سال 77 شعر کوچه رو که خوندم,عاشقش شدم!
*همین طور شعر پر کن پیاله را!
*در مورد مطلب "خوکشل شدم؟مثل عروسا؟..." حتما نظر بذارید.
دلـت کــه گــرفـتـه بـاشـــد ...
با صدای دســتـفــروش دوره گرد هــــم گــریــه می کنی چه برسد به اینکه
عصر جمعه هم باشد....!!!
آپم....
شادباشی[گل]
دلـت کــه گــرفـتـه بـاشـــد ...
با صدای دســتـفــروش دوره گرد هــــم گــریــه می کنی چه برسد به اینکه
عصر جمعه هم باشد....!!!
آپم....
شادباشی[گل]
تو کی می شینی می نویسی؟
هرصبح که میام پست جدیدو گذاشتی
مهربانم ای خوب !
یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی , که همه سرد و غریبند باتو
تک و تنها به تو می اندیشد
و کمی
دلش از دوری تو دلگیر است ...
چه زیبا بود
با افتخار دعوت هستید
سلام
و من نیز
محتاج نگاهی که بلرزاند بر من
سکوت شکسته اش را
بسیار زیبا بود
به فریــاد آزادی اش ... محتــآجم !
همه ی ما به همیچیــ ـن فریادی محتاجیــ ـم !
زیبا بود و آن طور که می باید.
این مطلب که از فریدون گذاشتی عالی بود.