همراه همدل من!
در زندگی،لحظه های سختی وجود دارد؛لحظه های بسیار سخت
و طاقت سوزی،که عبور از درون این لحظه ها،بدون ضربه زدن به
حرمت و قداست زندگی مشترک،به نظر،امری نا ممکن می رسد.
ما کوشیده ایم -خدا را شکر- که از قلب این لحظه ها،بارها و بار ها
بگذریم،و چیزی را که به معنای حیات ماست و رویای ما،به مخاطره
نیندازیم.
ما به دلیل بافت پیچیده ی زندگی مان،هزار بار مجبور شدیم
کوچه ای تنگ و طولانی و زر ورقی را بپیماییم،بی آن که تنمان
دیوار این کوچه را بشکافاند یا حتی لمس کند.
ما،در این کوچه ی بسیار آشنا،حتی بارها،مجبور به دویدن شدیم،
و چه خوب و ماهرانه دویدیم
انگار که بر پل صراط...
نادر ابراهیمی
*برای دونستن بیشتر از نادر ابراهیمی,اینجا کلیک کنین.
*اول راهنمایی بودم که اولین رمان زندگیم رو خوندم!رمانی خارجی.بعد از
هشتمین رمان خارجی بود که اول بار رمانی ایرانی به دلم نشست!
از مرحوم نادری(متاسفانه هر چی فک کردم اسمش یادم نیومد که این جا
بنویسم!)
*و این شد سرآغاز آشنایی من با رمان های ایرانی!
*این چهل نامه ی مرحوم ابراهیمی به همسرش,هر نامه ش,خودش کتابی
جداگونه ست و قابل تدریس در دانشگاه!
*در مورد مطلب "اتاق خصوصی!..." حتما نظر بذارید.
گل من !
تو ، یک بار دنیا آمدی
اما، یک بار هم با عشق
شروع می شوی
و این هجرتِ تا عشق؛
سالِ میلادیِ توست
و تازه
در چند سالگی است که می دانی:
آتش، عشق است
باد، عشق است
آب، عشق است
خاک، عشق است
« ... و عشق، خاصیتِ خاک است .»
این نامه ها به شدت همراه با عواطف انسانی است و باید به نویسنده ی آن افتخار کرد
با سلام وبلاگ زیبا و پر محتوایی دارید به وب منم سری بزنید و در صورت تمایل تبادل لینک کنید
من مایل به تبادل لینک هستم خبرم کنید