مرگ همه هستی را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان
میکند: نه توانگر میشناسد,نه گدا,نه پستی,نه بلندی,و در مغاک تیره
آدمیزاد گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر میخواباند.تنها در گورستان است
که خونخواران و دژخیمان از بیداد گری خود دست میکشند,بیگناهان
شکنجه نمیشوند.نه ستمگر است نه ستمدیده بزرگ و کوچک در
خواب شیرینی غنودهاند.چه خواب آرام و گوارای که روی بامداد را
نمیبینند,داد و فریاد و آشوب و غوغای زندگانی را نمیشنوند.بهترین
پناهی است برای دردها غمها رنج ها و بیدادگری های زندگانی آتش
شرربار هوی و هوس خاموش میشود.همه این جنگ و جدال,کشتارها
و زندگی ها,کشمکش ها و خودستانی های آدمیزاد,در سینه خاک
تاریک و سرما و تنگنای گور فروکش کرده,آرام میگیرد.
صادق هدایت
بوف کور
*برای دونستن بیشتر از هدایت,اینجا کلیک کنین.
*قبول دارم که نوشته های هدایت تلخه,ولی بی انصافی بود که در این
وب,نوشته ای از هدایت نباشه!
*خوبه که گاهی هم به مرگ فکر کنیم!این طوری شاید کم تر نقش
آدم بده رو بازی کنیم!
سلام
خیلی قشنگ بود حتی اگر تلخ باشه
دنیا خودش گورستان تلخی است
دوست عزیز موفق باشی
๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑
(`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)سلام گلمممممممممممممم
«`'•.¸.¤ سلامـــ بدو بیـــــــــا کهـ آپمــ. ¤.¸.•'´»
(¸.•'´(¸.•'´ `'•.¸)`' •.¸)
روابط عمومی مملی ๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑♥๑.... با یک طنز اجتماعی
درود دوست گلم
ما که داریم هرروز مرگو تو این کشور می بینیم
ب جورهای متفاوت. پدر از شرم نداری. مادر از خجالت فقر
وووو
پیشاپیش10اردیبهشت روز ملی شاخاب پارس( خلیج پارس) را شاد باش گویم
امیدوارم که با هر نوع امکاناتی این روز را ب دیگران آگاهی رسانی کنی
دوست گلم ب روزهستم با فصل دوم سلسله پیشدادیان این بار هوشنگ شاه
امیدوارم چون همیشه من راقابل دانسته وآمده با دیدگاه خود سرفرازم نمائی
دوست گلم اگر دیدی ایرادی هست بگو را رفع نمایم.
بدرود
کورش فرزند ایران
سلام
آآپپپپپپپم
بدو بیا
با روزم با تاکسی ملی
رمز ات را بده بخونیم
!!
آپمممممم خوشحال میشم بیای[گل]
بیا آپم
سلام به عنوان بخشی از واقعیت درست است .ضمن اینکه حتی خود هدایت هم قطعا نمی توانست بگوید که ورای آن ظاهر آرام گورستان ،آرامش است یا غوغای پسین .اگر تلخ است برای کسی باید تلخ بنمایدکه:مرگ را پایان بداند،نه آغاز مرحله ای دیگر از حیات.همانطور که برای هدایت چنین بود.ونیز تلخ است برای چون منی که :علیرغم اعتقاد به ادامه حیات واین که مرگ انتقال است وآغاز برداشت از کرده های فردی واجتماعی وعالم حساب وکتاب، وبه تعبیر امروزین بهره وری ازعمر وسرمایه ها،متاسفانه دستم خالیست ودستآوردی برای قرار دادن درمیزان ندارم.
مزرع سبز فلک دیدم وداس مه نو/یادم از کشته خویش آمد وهنگام درو
والا برای علی علیه السلام چنان شیرین است که می فرماید مرگ برای من چنان مانوس است که انس طفل شیرخوار به پستان مادرش.مثالی دیگر:مسابقات المپیک برای عموم قهرمانان (ونه مردم عادی)جدال مرگ وزندگی ست .ولی کسی که به آمادگی خود یقین داردوشیستگی لازم وکافی را هم داردوبه لطف داوری هم سرخوش است.برای پنجه افکندن با مرگ آفرینان هم درنگ نمی کند.
مرگ اگر مرد است گونزد من آی/تادرآغوشش بگیرم تنگ تنگ
من زاوجانی ستانم جاودان/اوزمن دلقی ستاند رنگ رنگ