گردنم منتظر حلقه دستان تو بود
بر سر چشمه خراب
لیک دیدم به دو چشم نگران
که دو دست تو گذشت
همچو آبی که روان بود به سوی دگران.
سیل سیال نگاهت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و در همین راه تباه عاقبت
هستی خود را دادم.
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
*مثل خیلی اشنایی های دیگه,اول راهنمایی بودم که با اشعار ایشون
آشنا شدم!
*عاشقانه های تلخی داره.ولی زیبا!
*وزنی که توی شعرهاش هست,اون رو با اشعار سپید متفاوت می کنه.
من به خود میگویم
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا آتش عشق توخاکستر کرد
روحش شاد
سلام دوست من
به روزم
با جافظ و امیر بختیاری
زیبا بود
سلام
زیبا بود
منتظر حضورت هستم
دوباره سلام!
شعرای حمید مصدق خیلی قشنگن..لذت بردم...
راستی هنوز قضیه نه رو نفهمیدم!!باور کن کن یه مقداری مغزم قفله!نمیگیرم..!
درها به طنین های تو وا کردم
هر تکه را جایی افکندم پر کردم هستی ز نگاه
بر لب مردابی پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم رفتم به نماز
در بن خاری یاد تو پنهان بود برچیدم پاشیدم به جهان
بر سیم درختان زدم آهنگ ز خود روییدن و به خود گستردن
و شیاریدم شب یک دست نیایش افشاندم دانه راز
و شکستم آویز فریب
و دویدم تاهیچ و دویدم تاچهره مرگ تاهسته هوش
و فتادم بر صخره درد از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم لرزیدم
وزشی می رفت از دامنه ای گامی همره او رفتم
ته تاریکی تکه خورشیدی دیدم خوردم وز خود رفتم و رها بودم
اپم عزیزم بیا
سلام : ...............
( کوه گریه میکند: آبشار، آبشار! )
سنگ ناله میکند: رود، رود بیقرار
کوه گریه میکند: آبشار، آبشار!
آه سرد میکشد باد، باد داغدار
خاک میزند به سر، آسمان سوگوار
سرو از کمر خمید، لاله واژگون دمید
برگ و بار باغ ریخت، سبز سبز در بهار
ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب
غرق پیچ و تاب شد، جستوجوی جویبار
در لبش ترانه آب، از گدازههای درد
در دلش غمی مذاب، صخره صخره کوهوار
از سلالهی سحاب، از تبار آفتاب
آتش زبان او، ذوالفقار آبدار
باورم نمیشود! کی کسی شنیده است
زیر خاک گم شوند، قلههای استوار؟
بیتو گر دمی زنم، هر دمی هزار غم
روی شانهی دلم، هر غمی هزار بار
هر چه شعر گل کنم، گوشهی جمال تو!
هر چه نثر بشکفم، پیش پای تو نثار!
(((( قیصر امین پور ))))
-----------------------------
موفق باشید : قاصدک و من
سلام : .................
یادم رفت قالب جدید را تبریک بگم . خیلی قشنگه .
و اینکه :
(¯`•.•´¯) (¯`•.•´¯)
*`•.¸(¯`•.•´¯)¸.•´
¤ º° ¤`•.¸.•´ ¤ º° ¤ ! •.¸¸.•´¯`•.¸¸.☆♡
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
سلام
خوشکل بود
دروددوست گلم
گفتند:ازاین دیارهرابرکه بگذردمی بارد؟
گفتم نه چونکه به ما مینگرد...میگزید
شعرت بسیاربااحساس بود
ب روزم بانگاشته ای باعنوان تلگراف دردوران هخامنشی خرسندمیشوم چون
همیشه من راازدیدگاهت آگاه سازی
کاش … کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند …
اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود
دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام …
سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!
دنیا راببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،
بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید …
بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند …
بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،
اما هیچ کسی نمی فهمد
سلام !
وبلاگ جذابی داری
عشق خانمان سوز است یا اعتیاد؟ چشمان خیال انگیزش...