حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

ترجمه ی ترانه:THE LOVE STORY ترانه ای از TAYLOR SWIFT

We were both young when I first saw you.
 

هر دوی ما خیلی جوون بودیم وقتی اولین بار دیدیمت
 

I close my eyes and the flashback starts: 


من چشم هام رو بستم و یاداوری گذشته هارو شروه کردم

I’m standing there on a balcony in summer air. 


من اینجا روی بالکن توی هوای گرم تابستون ایستاده بودم
 

See the lights, see the party, the ball gowns. 


نور رو میدیدیم ، همچنین جشن رو ، لباس های توپی 


See you make your way through the crowd 


میدید م چطوری راهت رو از میون جمعیت پیدا میکردی 


And say, “Hello,” 


و اومدی و گفتی : سلام 


Little did I know… 


همین یه ذرش رو یادمه 


That you were Romeo, you were throwing pebbles, 


که تو رومئوی من بودی 


And my daddy said, “Stay away from Juliet” 


و پدرم همش میگفت کنار بمون جولیت ( نزیکش نرو) 


And I was crying on the staircase 


و من کنار پلکان گریه میکردم 


Begging you, “Please don’t go” 


التماست میکردم که نرووووو 


And I said… 


و میگفتم 


Romeo, take me somewhere we can be alone. 


رومئو ، منو ببر یه جایی که بتونیم تنها باشیم 


I’ll be waiting; all that’s left to do is run. 


من منتظرت میمونم ، تنها کاری که موند انجام بدم فرار کردن بود
 

You’ll be the prince and I’ll be the princess, 


تو پرنس بودی و من پرنسس
 

It’s a love story, baby, just say, “Yes”. 


این قصه ی عشقمونه ، عزیزم ، فقط بگو آره
 

So I sneak out to the garden to see you. 

پس من میام توی باغچه تا تورو ببینم 


We keep quiet ’cause we’re dead if they knew 


ما اروم میمونیم چون اگه اونا بفهمن با همیم مارو میکشند 


So close your eyes… escape this town for a little while.
 

پس چشم هات رو ببند بیا بریم از این شهر برای یه مدتی بیرون 

  

That you were Romeo, you were throwing pebbles, 


که تو رومئوی من بودی 


And my daddy said, “Stay away from Juliet” 


و پدرم همش میگفت کنار بمون جولیت ( نزیکش نرو) 


And I was crying on the staircase 


و من کنار پلکان گریه میکردم
 

Begging you, “Please don’t go” 


التماست میکردم که نرووووو 


And I said… 


و میگفتم 


Romeo, take me somewhere we can be alone. 


رومئو ، منو ببر یه جایی که بتونیم تنها باشیم 


I’ll be waiting; all that’s left to do is run. 


من منتظرت میمونم ، تنها کاری که موند انجام بدم فرار کردن بود 


You’ll be the prince and I’ll be the princess, 


تو پرنس بودی و من پرنسس 

 
It’s a love story, baby, just say, “Yes”. 


این قصه ی عشقمونه ، عزیزم ، فقط بگو آره 


Romeo, save me, they’re trying to tell me how to feel. 


رومئو منو نجات بده ، اونا میخوان بهم بگن که چه طوری احساس کنم 


This love is difficult but it’s real. 


این عشق خیلی سخته اما واقعی هست 


Don’t be afraid, we’ll make it out of this mess. 


پس نترس و ما موفق میشیم از این بحران رد شیم
 

It’s a love story, baby, just say, “Yes”. 


این قصه ی عشقمونه و فقط بگو آره 


I got tired of waiting 


من دیگه از انتظار خسته شدم 


Wondering if you were ever coming around. 


متعجبم که اگه تو حتی یه بارم شده جرت این اطراف نمیای 


My faith in you was fading 


این به من به تو بو د و تو رفتی 


When I met you on the outskirts of town. 


وقتی که باهات اشنا شدم بیرون از شهر 


And I said… 


و من گفتم 


Romeo, save me, I’ve been feeling so alone. 


رومئو منو نجات بده ، من خیلی احساس تنهایی میکنم 


I keep waiting for you but you never come. 


من منتظرت میمونم اما تو هیجوقت نمیای 


Is this in my head? I don’t know what to think.
 

این افکار منه ، نمیدونم دیگه چ فکری کنم 


He knelt to the ground and pulled out a ring and said… 


اون روی زمین زانو مینه و حلقه اش رو در میاره و میگه 


Marry me, Juliet, you’ll never have to be alone. 


باهام ازدواج کن جولیت ، تو نیازی نیست که تنها باشی 


I love you, and that’s all I really know. 


من عاشقتم ، و این چیزیه که هممون واقعا میدونیم 


I talked to your dad ‒ go pick out a white dress
 

من با پدرت حرف زدم و برو لباس هات رو بپوش 


It’s a love story, baby, just say, “Yes”. 


این قصه ی عشق ما بود ، عزیزم فقط کافیه بگی اره 


’cause we were both young when I first saw you
 

چون ما خیلی جوون بودیم وقتی اولین بار همو دیدیم 

 

 منبع:http://www.mihanlyrics.com/

نظرات 8 + ارسال نظر
2del پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ http://airaria.persianblog.ir

روز وقارو متانت و صبر و جهاد و صداقت و بهترین صفات و روز مخملیارو بهتون تبریک میگم

رویا پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ب.ظ http://4myheart.mihanblog.com

سلام

جالب بود

بی دار پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:19 ب.ظ http://www.bidaram.blogsky.com

همین که اول خواندم کافیست
کلی حال به هولم شد
تا یک عبارت تکراری بگذارمت
" وبلاگ خوبی داری ... "

خدایا خودت می دونی که تنها کمک من همینه که آدرسو تو وب بذارم.شرمندم.ای کاش...:

ممنون

معلم روستا پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ب.ظ http://villageteacher.persianblog.ir

سلام
باید کمی تمرین کنم تا اینگونه موسیقی ها را نیز بتوانم گوش دهم.آنقدر در دوران جوانی ما از غرب بد گفتند که هنوز در ما رسوب دارد.اگر لینک دانلود دارد لطف کنید بگذارید تا شروعی شود برای من.

رضا شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ق.ظ http://sedayekhasteyebaron

سلام دوست عزیز
ببخشید وقتی خودم خوندم دیدم خودمم نمیفهم
در کل منظورم این بود که خیلی عالیه واقعا لذت بردم...
هر چند وقت یکی این مدلی بزار
بیشنهاد من اهنگ تایتانیکه

تی تی شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ق.ظ http://www.titi.blogfa.com

ترجمه اوه اوه را ننوشته بودی

[ بدون نام ] دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ

منم میخاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

نرگس دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:25 ق.ظ http://kaghazekhatkhati.blogsky.com/

بعضی اوقات انسان چیزهایی رو دوست داره اما به دنبال حس کنجکاویش برای پایان دادن به سوال هاش درباره اون مطلب نمیره، اما یه وقت هایی هم مثل الان من ،چیزهایی رو می بینه که وقتی با خودش فکر میکنه میبینه که چقدر دوست داشته در موردش بدونه اما سراغش نرفته .
ممنون که خاطراتمو زنده کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد