وقتی,
چشمان بی گناه من,از رنگ ابرها,
فرمان کوچ را,
تا انزوای مرگ;
نادیده خوانده است.
وقتی که قلب من,
خرد و خراب و خسته,
از کار مانده است;
چیزی پس از غروب تواند بود!
فریدون مشیری
*برای دونستن بیشتر از مشیری,اینجا کلیک کنین.
*دنیای مشیری رو دوس دارم.شعراش واقعا زیباست.
*اول بار سال 77 شعر کوچه رو که خوندم,عاشقش شدم!
*همین طور شعر پر کن پیاله را!
وقتی که قلب من,
خرد و خراب و خسته,
از کار مانده است;
سلامو خیلی ممنون شما هم وبلاگ زیبایی داری. منو با نام "در گلستانه" لینک کن و بگو با چه نامی لینکت کنم