سلام دوستان من.چون دفعات قبل در این پست مطلبی می ذارم
که با کمک شما دوستان قراره کامل شه تا هفته ی آینده به عنوان
یه مطلب جدید(همراه با نظر,نام و آدرس وب شما عزیزان) در وب
حس سبز گذاشته شه.مطلبی که انتخاب کردم نامش هست:
این روزها همه ناامیدند,شما چطور؟
به خاطر عدم دسترسی به اینترنت پر سرعت,دیر به دیر به دوستان
اینترنتیم سر می زنم و این سبب شده دوستان به شدت شاکی
باشن از من.تو این هفته با هزار بدبختی به 100 وب اولی که لینک
کردم سر زدم و عذر خواهی کردم بابت دیر به دیر سر زدنم.تو این
سر زدن ها متوجه وجه اشتراک اغلب وبلاگ ها شدم:
1.قالب های به شدت تیره.
2.مطالب به شدت ناامید کننده.
3.اکثرا زخم خورده از عشق.
4.بغض های نزدیک به انفجار.
5.امید به آینده:0
6. ...
دوستان من قبلش اینو بگم که تو ذهنتون منو یه آدم بی غم و درد
ندونین.مگه کسی هم هست که مشکل نداشته باشه؟اما باید امید
داشت و به قول یکی از شخصیت های رمان زنبق دره با امید از این
بوته ی امتحان گذشت.قبول دارم شرایط بعضی دوستان رو.از مالی
و عشقی و ... تا هزاران مشکل دیگه رو.ولی در عین حال به آینده
امید دارم.عشق رو باور دارم.به خودم و مردمم ایمان دارم.
شما عزیزان در این رابطه چه نظری دارید؟
*من فقط نگرانم وگر نه من کی باشم که بخوام راجع به رنگ قالب
وب دوستان نظر بدم؟!!!
*نظرات در بخش نظرات همین پست داده شه.
*کپی و تقلید از نظرات دوستان ممنوع!
دوستدار شما
حس سبز
سلام به خدا از رو بیکاریه که همه نامید از زندگی هستن و عدم تفریح در دولت زور زورکی
سلام دوست گلم..
منم کاملا حرفاتو قبول دارم...وقتی آدم زیادی از غم وغصه و خیانت و ناامیدی و ...حرف بزنه..ناخودآگاه یه فضای سیاهی دوروبرشو رو می گیره...من تجربه کردم...وقتی که شاد نوشتم حتی اگه شاد نبودمم حالم بهتر شده و وقتی که غمگین نوشتم و دل شکسته بودم..بیشتر غمگین شدم...
درسته الان اکثر وبلاگا این فضای سنگین غم رو دارن...ولی..من زیاد دوست ندارم!!
به نظرم همه ادما یه غمهایی تو زندگیشون دارن اما..بهتره که شادیهاشونو به بقیه نشون بدن و بتونن بقیه رو امیدوار کنن...حتی اونایی که واسه دل خودشون وبلاگ زدن نه واسه راضی کردن سلیقه ی مخاطب...
امروز زمونه ای شده که باید شاد باشیم شادی رو پخش کنیم..وگرنه زیر بار مشکلات کمر همه مون میشکنه..
منم کاملا موافقم..
به این حقیقت فکر کنیم که بلاخره یه روز خوب میاد...
و امیدوارانه زندگی کنیم...امید باید توی زندگی همه ما مسری بشه...وچه جایی بهتر از فضای مجازی که دفتر خاطرات تنهایی آدماست...
البته بعضی وقتا که آدم دلش میگیره و از همه چی خسته میشه...چاره ای جز تلخ نوشتن نداره...
سلام درسته که به قول هیچکس یه روز خوب میاد
اما این دلیل نمیشه که به خاطر امیدی که داری به آینده حس و حال این روزاتو در قالب جمله نیاری و تو خودت بریزی
من اگه غمگین می نویسم نه اینکه به آینده امید نداشته باشم... نه
می نویسم چون اگه ننویسم باید تو خودم بریزم و از درون واریز می کنم
ولی مطمئن باش به آینده امید دارم چون اگه نداشتم خودمو تا حالا خلاص کرده بودم
اما می دونم یه روزی یه جایی یه کسی یه چیزی فقط باید صبر داشت
به نظر منم اکثر وبلاگها موضوعاتشون یکی شده و تقریبا بیشترشون هم رنگ قالشون مشکی و رنگهای تیره ست و تا میتونن از شکستهای عشقیو ناراحتیها و غم و غصه ها مینویسن
سلام،منم بانظرشما موافقم .
آدم مگه چندروز زندس که بخواد غصه بخوره
از وبت ،قالبش وهمچنین مطالبش خیلی خوشم اومده واقعا زیباست با اجازه ی شما لینکتون کردم خوش حال میشم شماهم منو لینک کنی
حس سبز جان من کاملا باهات موافقم.اولا من که از عشق نمینویسم.جز عشق به خدا.قالبم تیرست ولی باور کن خودمم نمیخوام.سعی کردم با اینکه تیرست توش شادی پیدا باشه.جدیدا هم دارم از لبخندو شادی مینویسم.حالا بگو نظرت راجبه وبم چیه؟ولی خیلی حرفاتو دوست دارم.چون دقیقا تفکرامون شبیه همه.من به همه گفتم.منم همه رو دوست دارم.اما عاشق...نمیدونم.معنی عشقو نمیفهمم.شاید منم چرتو پرت زیاد بگم اما واقعا عاشق نشدم.موفق باشی
با سلام دوست گرامی وبلاگ خیلی عالی داری نظرت درمورد تبادل لینک چیه
یا حق
استفاده از رنگ ها به نطر من نشان دهنده احساس درونی آدم ها برای نشان دادن حالات درونیشونه، بگذریم از اینکه بعضی ها هم بر اساس سلیقه شخصی و نه از روی حالات درونی از اونها استفاده میکنند،در مورد زخم خوردن هم گاهی به نظر اینها احساس سرکوب شده ما در دوره های مختلف زندگیه ، باید باور داشت که ما همیشه شاد و یا غمگین نمی مانیم همه چیز زود گذر است، حس دلتنگی و یا واپس زدگی انسان هایی که احساسمان را محترم نمی دارندنیز دیر زمانی پایان خواهد یافت تنها امیدی که بر جا میماند آرامش بخش زندگیست.