حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

نقد فیلم:استراحت مطلق,فیلمی از عبدالرضا کاهانی

فیلمی که می توانست به یکی از فیلمهای درخشان کارنامه ی کاهانی  

تبدیل شود... 

(خطر لو رفتن داستان فیلم) 

اول از صحنه های تصادف در اول و آخر فیلم بگویم که بسیار هوشمندانه  

بودند؛ تصادف یک زن که با وجود ضربه ی ناگهانی ای که در همان ابتدای  

فیلم به تماشاگر می زند ولی هیچ حسی در او برنمی انگیزد که بسیار  

                    

طبیعی است (مردن زنی که قصه اش را نمیدانیم، مساله اش را نمیدانیم  

و برایمان خاص نشده است، اهمیتی ندارد) و در پایان فیلم، با این حال  

که دوربین صحنه ی تکان دهنده ی تصادف را که قبلا تماشاگر دیده است  

نشان نمی دهد و فقط صدای آن شنیده می شود، او را تحت تاثیر قرار  

می دهد و به صورت کاملا غیر طبیعی، به جای اینکه از مرگ زن ناراحت  

شود نوعی حس خشنودی و آرامش به او دست می دهد؛ گویی زن  

درمانده و نگون بخت قصه با مرگش به استراحتی مطلق و ابدی فرو  

می رود. زنی که با ورودش به  تهران وارد زندگی چندین نفر می شود که  

هر کدام درعین حال که به او لطفی می کنند می خواهند به نوعی از او  

استفاده کنند و شوهر سابقش هم مدام او را تهدید می کند و برایش  

مزاحمت ایجاد می کند و درنهایت با مرگش از زندگی آنها خارج می شود؛  

خارج شدنی که گویا برای هیچکدام اهمیتی ندارد همانطور که در سکانس  

پایانی فیلم همه ی آنها را در حال گذران زندگی طبیعی خود می بینیم. 

مشکل اصلی فیلم، رابطه ی کم و عادی شخصیت اصلی با شخصیتهای  

دیگر به دور از هر گونه پیچیدگی است ( که البته در همه ی فیلمهای کاهانی  

دیده می شود و انگار او اعتقادی به روابط پیچیده ی انسانها ندارد و همه  

چیز را معمولی برگزار می کند) و گرفتاری هایی که به واسطه ی آنها  

برایش ایجاد می شود، در نهایت زنی به آخر خط رسیده و درمانده نمی دهد.  

به قول یکی از دوستان اگر فیلم را به ساندویچی تشبیه کنیم، مزه سسش  

بیشتر از مخلفاتش احساس می شود چون بیش از حد به آن سس زده  

شده است. زمان فیلم 75 دقیقه است که بسیار پایین تر از حد استاندارد  

است و در همین زمان اندک، کارگردان به جای اینکه بیشتر به روابط شخصیت  

اصلی با دیگران بپردازد به نشان دادن صحنه هایی از شخصیتهای فرعی از  

جمله حمام رفتن عطاران، بازی فوتبال و مصرف مواد که به ظاهر برای تماشاگر  

جذاب هستند( سس اضافی) ولی هیچ کارکردی در روند داستان ندارند،  

می پردازد ( در مورد مثال آخر، خنده های بلند، بد صوت، ادامه دار و بسیار  

اعصاب خورد کن سه چهار نفر معلوم الحال در سالن سینما به نشانه ی اینکه  

ما هم مصرف این نوع مواد را تجربه کرده ایم و از فازش با خبریم، موید گفته ام  

می باشد) که اگر اینگونه نبود مزه ی گاز آخر از این ساندویچ بسیار به یاد  

ماندنی تر از این میشد.  

فرید اهورابنده

 

منبع:http://www.tiwall.com/ 

 

 *برای دونستن بیشتر از عوامل,عکس ه,توشیحات کارگردان و ...,اینجا  

کلیک کنین. 

 *مردم تا همین 1 نقد رو پیدا کردم!

نظرات 1 + ارسال نظر
صحرا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:04 ب.ظ http://mianetariki.blogfa.com/

بازم ممنون. دلم خواست هر دوتا فیلمو ببینم .
انگار خیلی خوبن .
هم ترانه و بابک حمیدیان رو خیلی قبول دارم . هم صابر ابر رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد