حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

عشق من,هم خانه ی من باش!!!

 سلام دوستان من.چون همیشه مطلبی رو در وب می ذارم که نیاز  

به همکاری شما عزیزان داره تا تکمیل شده ی اون رو(همراه با نظر, 

نام و آدرس وب شما دوستان سبز) هفته ی آینده در وب حس سبز  

قرار بدم.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست: 

عشق من,هم خانه ی من باش!!!

 خواهش می کنم صادقانه جواب بدید: 

به دور و برتون خوب نگاه کنید.چند تا زوج رو می شناسید که خیلی  

وقته که از ازدواج شون گذشته ولی همون حال و هوای دوران  

نامزدی رو یا 2,3 سال اول زندگی که معمولا بهترین این سال ها  

هم هست رو با هم دارن؟چند زوج؟خیلی کم,درسته؟!!! 

چرا؟نه,واقعا چرا؟ 

 چند روز پیش یکی از دوستای صمیمیم که 5شنبه عقدش بود  

پیشم اومد و ازم راهنمایی خواست(نمی دونم چرا دوستان واسه  

جنس مخالف از من راهنمایی می خوان؟!!!).حرفاش تکونم داد. 

می گفت من عاشق همسر آیندم ام ولی می ترسم.وقتی دلیلش  

رو پرسیدم گفت هم خونگی!

نمی خوام با هم بودنمون به یه عادت تبدیل شه.یه جور روزمرگی. 

مثه 2 تا دانشجو که تو خوابگاهتا مدت مشخصی کنار هم ان!توافق  

کنیم(تاکید) که تا آخر عمر کنار هم باشیم.توافقی که کم کم عشق  

از اون برداشته شه و فقط به بودن کنار هم عادت کنیم.به تحمل  

اخلاق همدیگه و کم کم با وجود زیر یه سقف زندگی کردن  

فرسنگ ها از هم دور باشیم!!!و به من گفت به دور و برت یه نگاه  

بنداز!

حرفاش واقعی بود.به دور و بر خودم هم که نگاه کردم دیدم راست  

می گه.و من به اون گفتم چند تا زوج وجود داره که بعد از چند سال  

از ازدواج شون هنوزم مثل دورن نامزدی دست هم رو تو بازار  

می گیرن(تا به این و اون بگن که اینی که کنار منه به من تعلق داره, 

بی خیال شو!!!) یا هفته ای یه بار می رن رستوران؟یا باهم بستنی  

می خورن تو بازار؟اصلا چنتا زوج هست که بعد این همه سال سر  

کار که هست یاد همسرش بیفته و غرورش اجازه بده یه اس ام اس  

عاشقونه(مثل دوران نامزدی) واسش بفرسته؟یا هنوزم مثل اون  

دوران توی جمع بگه دوست دارم؟

چرا روز به روز داره تعدادشون کمتر می شه؟فکر کنم به این نمونه  

می گن طلاق عاطفی(زوجی که به ظاهر از هم طلاق نگرفتن  

ولی در باطن صرفا هم خونه هستن و به معنای واقعی نمی شه  

اسم اونا رو زوج گذاشت).شاید یه دلیلش این باشه:

                         http://hesesabz.blogsky.com/1390/06/10/post-57/

شایدم اون گذشت و بردباری که معمولا تو دوران نامزدی هست  

کم کم محو می شه.شایدم این نگاه ماست که به نسبت اون دوران  

عوض می شه؟من به دوستم 2 پیشنهاد دادم:

1.مطالعه در مورد زن و شناخت اون(همه ی ما ادعای شناخت جنس  

مخالف رو داریم ولی در عمل...!!!).پس به معنای واقعی مطالعه کن.

2.اکثر ما اون دیدی که نسبت به دوست(جنس مخالف) خودمون داریم  

نسبت به همسرمون فقط در چند سال اول داریم.همیشه همون  

تازگی و نو بودنی که سعی می کردی برای ارتباط با دوستت داشته  

باشی رو با همسرت هم داشته باش.خیلی ها رو می بینم که به یه  

سنی که می رسن از ابراز علاقه ی مستقیم به همسرشون شرم  

دارن.از قدم زدن با اون تو خیابون خجالت می کشن.خلاصه هر کاری  

که قبلا ... انجام نمی دن.محض تنوع:

کوچیک بودم ولی خوب یادمه که در مجلسی بودیم و زوجی اگه  

اشتباه نکنم بیش از 35 سال کنارم.مرد آروم گفت دوست دارم و  

زن یه نگاه به دور و بر خودش کرد(با شرم بسیار) و گفت:خجالت  

بکش مرد.سنی از تو گذشته.تو الان 2 تا بچه داری!!!

شاید بعضی دوستان به این مطلب من بخندن.شایدم نه.می دونم, 

زندگی زناشویی خیلی پیچیده تر از این حرفاست,اما هر چی هست  

به این حقیقت ایمان دارم که با کمی گذشت,چشم پاکی,تعهد,عدم  

خجالت از ابراز علاقه به همسر(در هر سنی) و کمی تلاش برای  

شناخت,خیلی از این صرفا هم خونه بودن ها باز به همون  

دلدادگی ها و عشق ها و ... تبدیل می شه.زندگی به اندازه کافی  

سخت هست,سخت ترش نکنیم!!!

دعا می کنم هیچ کدوم از شما دوستان سبزم( چه عزیزان متاهل  

و چه امثال من مجرد) عشق تون به صرفا هم خونگی تبدیل نشه!!!

*خواهش می کنم چون همیشه نظراتتون رو در مورد این مطلب در  

بخش نظرات همین پست بذارین.

*نظرات چیزی بیش از آه و افسوس و احسنت و ... باشه!!! 
 

                                                                                            با تشکر

                                                                                          حس سبز

نظرات 44 + ارسال نظر
حیدر شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ق.ظ http://heydar73.blogfa.com

سلام خوبی چه خبر چه بگیم بنده فکر میکنم همش بستگی داره به زوجها بعضی ها از ابراز علاقه در هر سن و هر کجا هیچ واهمه ای ندارن اما بعضی ها خجالت میکشن یه خورده بر می گرده به ما انسانها وقتی میبینیم یه نفر به همسرش داخل جمع ابراز علاقه میکنه اگر مرد باشه مطمئنن بهش میگیم زن زلیل یا اگر کمک همسرش بکنه که این اشتباه است و به فرموده حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) کاری کنید که امروزتان مثل دیروزتان نباشد باید کاری بکنیم که زندگی و درکنار همسرمون بودن هرروز برامون تازگی داشته باشه نه کسل کننده

حیدر شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ق.ظ http://heydar73.blogfa.com

سلام خوبی چه خبر چه بگیم بنده فکر میکنم همش بستگی داره به زوجها بعضی ها از ابراز علاقه در هر سن و هر کجا هیچ واهمه ای ندارن اما بعضی ها خجالت میکشن یه خورده بر می گرده به ما انسانها وقتی میبینیم یه نفر به همسرش داخل جمع ابراز علاقه میکنه اگر مرد باشه مطمئنن بهش میگیم زن زلیل یا اگر کمک همسرش بکنه که این اشتباه است و به فرموده حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) کاری کنید که امروزتان مثل دیروزتان نباشد باید کاری بکنیم که زندگی و درکنار همسرمون بودن هرروز برامون تازگی داشته باشه نه کسل کننده

سپیدبال شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ http://www.life-story-of-swan.blogsky.com

سلام دوست من...راستش هنوز وقت نکردم برم اون قالبایی رو که گفتی ببینم..بخاطر همین فعلا قالب قبلیمو گذاشتم...
ممنون که واسم گذاشتی...و اما در مورد مطلبت:باید بگم که منم زیاد دووبر خودم از این زوج ها دیدم...نظر من اینه:اگه واسه ازدواج معیارادما فقط زیبایی طرف باشه..بعد یه مدت واسه هم عادی میشن...حتی اگه خیلی خوشکل هم باشن..مخصوصا دخترا واسه پسرا...حالا فرقی نمیکنه دوست باشن یا نامزد یا زن و شوهر چندین ساله...
میدونی چرا زیاد شده؟!چونکه الان رفته رفته همه چی ظاهری شده!پسره بخاطر جذابیت قیافه دختره بهش علاقمند میشه و باهاش ازدواج میکنه و دختره هم بخاطر پول پسره بقیه چیزاشو ندید میگیره!!
چون عشقامون واقعی نیست پس نباید انتظار یه خونواده واقعیی رو داشته باشیم..همین

محسن شیطونک شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ق.ظ http://snndag.blogfa.com

¸¸ . . . ¸,.,¸.
. . . . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بیا آپمو ببین .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با این اسب بیا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسی ..-“.:,-“’ . .

سیمرغ شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.30mmorg.blogfa.com

چه سخت
هم پاییز باشد
هم ابر باشد ... هم باران
هم خیابان ِ خیس باشد
امـــــا
نه تـــــو باشی
نه دستی برای فشردن
نه پایی برای قدم زدن
و نه نگاهـــی برای زل زدن !!!

کامی و هانی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ب.ظ http://mastoone.blogfa.com






¸¸ . . . ¸,.,¸.
. . . . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … , ما آپیم دوست جون .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با این اسب بیا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسی ..-“.:,-“


گرد آفرید شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://goordafarid.persianblog.ir/

سلام دوست من

در مورد گفته هایتان باید بگم کم هستند افرادی که بعد گذشت چندین سال از ازدواجشان هنوز مانند سابق بهم عشق بورزند ..البته منظورم ظاهر امر می باشد و در باطن حتما مانند گذشته عاشق هم هستند که زندگی می کنن


بروزم و منتظر حضور شما

ارتمیس شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ


میدونی دوست عزیز گفتۀ شما در بسیاری از موارد درست هست اما من زوجی را میشناسم که بعد از گذشت 20 سال از زندگیشون هنوز هم مانند دوران جوونیهاشون رفتار میکنند...

هنوز مانند عاشق و معشوقها هستند ...زندگی بسیار زیبایی دارند....امید که به همین صورت هم زندگیشون ادامه داشته باشه...

روشنک شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.roshanak-ar.blogfa.com

عجب روان شناسی کردی این دوستتو !


نه خوبه اطلاعات خوبی داری!


به درد خودت میخوره برای ایندت

بهت تبریک میگم!

مسعود شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://greenoranoos.blogsky.com/

داییم و زن داییم
خیلی با هم خوبن
هنوز مثل سال های اول زندگیشون همو دوس دارن

ساقی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:14 ب.ظ http://goblet71.blogfa.com/

قانون دنیا قانون سرد و نامردیه هر چقدر عاشق و صمیمی باشی باز به گذر زمان کم و کمترش میکنه

امیر بختیاری شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ب.ظ http://amirbakhtiari.blogfa.com

سلام
با هندوانه شب یلدا به روزم
دوست عزیز
در مورد سوالتم این که
این مساله که شما عنوان کردید
با چند نوشته وچند جمله حل نمیشود
گاهی مرگ عشق را ازدواج میدانند
اما چرا؟
نکته خوبی را اشاره کردید گذشت وصبر وتحمل
که در قبل از ازدواح هست وبعد آن نیست
نکته ای که من میخواهم به آن بیافزایم
این است که
معمولا گذشت نیست که ما نام مینهیم
ما در عشق واحساسات خودمان قبل از ازدواج خودمان را گول میزنیم
فکر میکنیم که میتوانیم دیگران را تغیر بدهیم
ولا همین ذهنیت وفوران احساسات دست به ازدواج میزنیم
البته در مورد ازدواجهای ناموفق یا تبدیل به عادت شده
و.......
جای بحث دارد دوست عزیز
بسیار

جوجو شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.fati-jojo.blogfa.com

سلام
ولی مامانم هر روز به بابام میزنگه و باهاش میحرفه
با اینکه ۳۰سال ازدواج کردن ولی خیلی عاشق همن
بعضی وقتا به مامانم حسودیم میشه
آخه دیگه پسر به خوبی بابام پیدا نمیشه کرد.
اگه آدما واسه هم تکراری میشن چون دوطرف مقصرن
اگه واسه هم کم نذارن هیچ وقت جذابیتشون رو از دست نمیدن.
آپ نمیکنم چون وقت ندارم

یخ فروش شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ http://parishan.persianblog.ir

درسته.
اما من و همسرم، در یازدهمین سال زندگی مشترکمون، با دو تا بچه ی ناز و دوست داشتنی، اگرچه خیلی وقتا پیش میاد که با هم جر و بحث می کنیم و حتی بارها رسماً دعوا هم کرده ایم، هنوز که هنوزه اکثر اوقات مثل دو تا دوست جون جونی با هم رفتار می کنیم. گل می گیم و می شنویم و به همدیگه میگیم« دوستت دارم عزیزم».
البته ازدواج ما عشقی نبود و رابطه ی معمولی فامیلی و بدون دوستی و نظر خاص داشتیم.

امیر بختیاری شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ http://amirbakhtiari.blogfa.com

ممنون
کار بسیار ارزنده ای انجام میدهی
عالی است
اما تالار پیشنهادات
وگفتگو
گفتمان هم مثل بحث شما بسیار پیچیده است
من راخبر کن هر وقت که مینویسی
دوست دارم شرکت کنم
یادت نرود

هانیه یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ق.ظ http://www.persianblog.ir

راستش وقت نداشتم نصفشو خوندم.هر وقت کاملشو خوندم نظرمو میگم

افسون شده یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ق.ظ http://hobote-kavir.mihanblog.com.

سلام دوست من فکر می کنم دلیلش این باشه که همه ی ما موقعی تصمیم به ازدواج می گیریم که هیچ شناختی نسبت به طرف مقابل نداریم و فقط به خاطر یه دلیل بچه گونه مثل اینکه فقط از چهره طرف خوشمون می یاد یا از لحن صداش و...هیچ کدوممون اختلافایی که بینمون هست نمی بینیم تو دوران نامزدی دو سال اول اون چیزی از طرفمونو تو ذهنمون می سازیم که دوست داریم.بعد از یه مدت تازه متوجه اختلاف فرهنگی و تربیتی و... می شیم وبعد سرخوردگی.من قبول دارم که نمی شه دو نفر با هم اختلاف نداشته باشن ولی باید این تفاوت ها را بشناسن و باهاش کنار بیان.اینم که میگی خجالت می کشن به هم ابراز علاقه کنن به نظر من چون دیگه همدیگرو دوست ندارن وگرنه خجالت نداره.
وای بسه خیلی پر حرفی کردم ولی باور کن چیزایی بود که به عینه دوروبرم دیدم.

کامی و هانی یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ http://mastoone.blogfa.com


~~~~~~~~#~~~~~~~~~~~~~~~~###~##
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~~~~##########
~~~~~~~~###~~~~~~~~~~~############
~~~~~~~####~~~~~~~#~~~############
~~~~~~~####~~~~~~~~#~~###~########
~~~~~~~~##~~~~~~~~~~##~###~~#####
~~~~~@@~~|~~~@@@~~~~~##~### ~~~##
~~~~@#@@@@@@@@@@~~~~~##~######
~~~~@########@@@~~~~~~~##~#####
~~~~~########@@~~~~~~~~~##~####
~~~~~########@~~~~~~~~~~~##~###
~~~~~########@~~~~~~~~~~~~~#~##
~~~@@######@@@@~~~~~~~~~~~~
~@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


ایـ‗ـن عاشــ‗__‗ــقـانه تـ‗ـریـ‗ـن غــ‗__‗ــزل را ..


بـ‗ـا هـ‗ـر قــ‗__‗ــیــدی ...


کـ‗ـه دوســ‗__‗ــت مـیــ‗__‗ــداری!...


بـ‗ـخــ‗__‗ــوان:


دوســ‗__‗ــتـ‗ـت دارم !..




(سلام درسته خیلی ها با گذشت زمان زندگی و عشق واسشون تکراری میشه و این متاسفانه همون چیزیه که
ما هم خیلی در مورد زندگی آیندمون ازش وحشت داریم)

راحله مهربان یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://salamatekhanevadeh.persianblog.ir/

سلامت دوست عزیز به نکته مهمی اشاره کردی
نکته مهمی که باید بگم اینکه زن و شوهر قبل از هر چیز باید دوست هم باشن اینجوری دیگه هیچ وقت از هم خسته نمیشن و همیشه حرفی برای گفتن دارن تکرار روزانه کلمه دوست دارم تاثیر جادویی تو روابط دو طرف داره البته در کنارش عمل به گفته امون هم مهمه من حدود سه ساله که ازدواج کردم و اوایل که همسرم دائم جمله دوست دارم رو تکرار می کرد می گفتم هنوز 6ماه نشده بذار یه کم بگذره خلاصه که یه روز که سالگرد ازدواجمون بود گفت دوست دارم و یادت باشه که شد یکسال و باز گفتم نه بازم اولشه اما باید بگم با وجود گذشت 3 سال هنوز این جمله رو به هم میگیم ناگفته نمونه که ابراز عشق یکطرفه فایده نداره
گفتنی ها زیاده اگه به وبلاگم سربزنید مطالب زیادی در این مورد هست
شاد باشید

سپیدبال یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ب.ظ

سلام.من نظر گذاشته بودم که حالا نیست..کجاست ایا؟!!

معلم روستا یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://villageteacher.persianblog.ir

سلام
در ابتدای ازدواج مسائلی که ذهن به آن مشغول است بسیار محدود است و کانون اکثر آنها خانه و بالطبع همسر است.این مسائل چه خوب و چه بد در محیط خانه است.و اگر عشق باشد رنگ خوبی به خود می گیرد و اگر نباشد . . . . با گذشت سالیان و به وجود آمدن شرایط جدید و اتفاقات جدید مسائلی که ذهن را به خود مشغول می کند بیشتر شده و کانون آن از خانه فاصله می گیرد.
قدرت بسیار و مدیریت بالایی می خواهد تا کانون مسائل خوب را در خانه نگاه داشت.و مرکز آن را روی همسر.
بسیاری در اطرافمان هستند که کانون را گم کرده اند. بسیاری کانون نادرستی را در مرکز خانه قرار داده اند. و عده ای هم اصلاً کانون را فراموش کرده اند.
راه حل های شما بسیار منطقی است. من یکی دیگر را اضافه می کنم.مدیریت بحران
بسیاری از اوقات عمل می تواند بسیار بهتر از زبان کارایی داشته باشد آن هم در موارد سخت و صعب.
دوست داشتن را باید نشان داد و ثابت کرد ،نه فقط در حد یک فرضیه بیان کرد.
درپناه حق

ج... دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.ghasedakoman.blogfa.com

سلام : ....................

تشکر از لطف نظر شما .

---------------

همینطوری که خودتون اشاره نمودیداین مسئله خیلی

پیچیده تر از این حرفهاست ودر یک یا دو و.... بخش نمیشه

به نتیجه رسید.

اما به نظر من در این بحث شخصیتها و درو نیات و البته آگاهی

هر فرد تاثیر مستقیم به این موضوع داره .
--------------------------------------

( این برای اون دسته افراد و زوجهای که مفهوم عشق را درک

میکنند و عشق و محبت براشون کم رنگ نمیشه ) :

معنا و ابراز عشق برای هر کس و به مرور رنگ و بوی دیگه ای

میگره و سن اشخاص و مدت ازدواج صد در صد تاثیر مستقیم

در تغییر نوع ابراز علاقه رو داره و این اصل ماهیت عشقو

رد نمیکنه .. چون هر چیزی در این دنیا نسبت به وضعیت موجود

و حال خودش عمل میکنه .

-----------------------------------

دستهای دیگه هم که اشاره نمودید وجود دارند که با ید قبل از

انتخاب معیارها و ارزشها و زیر بنای انتخابشونو به دقت بررسی

کنند تا به مشکل نخوردند .

--------------------

اما من شخصا تعداد معدودی میشناسم که حتی بهتر از

روزهای اول عمل میکنند .

و دعا میکنم برای همه و خودم جزو دسته های موفق باشیم.

-----------------------

شاد باشید : قاصدک و من

صلا دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ http://vafa-asgari.persianblog.ir

یادمان باشد که هر زوجی قبل از پیدا کردن مسولیت مشترک خانوادگی،دو انسانند.وهر انسانی به حکم آنکه میداند مدنی الطبع است وبدون زندگی اجتماعی نمی تواند به مقصد انسانی خود برسد،ناگزیر از مطالعه در حوزه انسان شناسی است.چه در بعد فردی وچه اجتماعی.واگر عهدش با خود چنین باشد که یافته های حقیقی را راهنمای عمل قرار دهد،رفتارش با همنوعان در هر شرایطی قاعده مند ومنطقی خواهد بود.خاصه در زندگی زناشویی.من عشق وشوریدگی واقعی را وقتی مستدام ومستمر میدانم که مبتنی بر معرفت باشد.والا هوس است .وهوس زودگذر است واسیر باد.مبنای محبت عمیق شناخت فضایل انسانی در طرفین است.وهم کفو یا همسنگ بودن هم مبین تناسب این فضایل وتواناییها در دوطرف است.ویکی از بارزترین آن فضیلتها که اشاره شد،این است که هریک ،خود را ماموری الهی بداند برای تامین آرامش دیگری.حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.هم وغمّش این باشد که چه کنم که همراه ونیمه زندگی ام به امنیت (لطفا دقت فرمایید بیش از معنای لغویش مورد نظر است) خاطر برسد.وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ و از نشانه‏هاى قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانى آفرید. تا به ایشان آرامش یابید، و میان شما دوستى و مهربانى نهاد. در این عبرتهایى است براى مردمى که تفکر مى‏کنند. (الروم : 21)در این صورت عشق ومحبتها فزونی می یابد.چون خوبیها کم که نشده هیچ،هر روز زلال ترهم می شود.انسان اگر درانسانیتش پیشرونده باشد،نفع وخوبیهایش نسبت به دیگران،خاصه نزدیکانش باید روزبروز بیشتر بشود.پس دلیلی برای سرد شدنها وطلاق عاطفی وجود ندارد.حتی اگر یکی از طرفین چنین باشد.من به عنوان انسان تکامل گرا وآگاه به جایگاه انسانی ورسالت فردی وجمعی راه را نباید گم کنم.ببخشید که طولانی شد.

رضا دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ http://www.sedayekhasteyebaron.blogsky.com

ادما هرچی میکشن از خودشون میکشن..
من کلی تالا کتاب خوندم
تو همش اینو نوشته بود

منصور دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ق.ظ http://www.mansourgholizadeh89.blogfa.com

سلام

انسان نیز قابل تغییر است خب همین تغییراتی که ما در فصول می بینیم در انسان نیز هست در طبیعت انسان یه بهار ی دارد که اغاز بلوغ وشهوت بعد یه تابستان می رسیم داغ و طوفانی سپس پائیز فصل پختگی ورسیده شدن حاصل انچه را که فکر می کنیم درست است یا درست نیست وپایانش زمستان نهایت سرما وجدایی که دوباره این سیکل بسته و از بهار اغاز میشود ما نباید خود را محدود به یه فصل کنیم عمر ما طولانیست لااقل تا نفسی با ما هست سعی کنیم چهار فصل را خوب و زیبا ببینیم شاید فردا نباشیم دیگر عشق را دریابیم عشق هم رفتنیست مثل باد یا لحظه ای در خواب یا که پرواز مرغان وحشی عشق را دریابیم....ممنونم از شما که مرا دعوت کردید.........................

ارتمیس دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ب.ظ http://samakeayyar.blogfa.com


درود دوست من ، من نظرم رو در بارۀ این نوشته گذاشته بودم....

من میگم که در این زمان مشکلات انقدر زیاد شده که برای

زوجهای جوون فرصت با هم بودن کم شده ...

اما من زوجی رو میشناسم که بعد از 20 سال زندگی هنوز هم

مانند دوران جوونی هایشان هستند ...و به نظر من هیچ فرقی

در رفتارشون بوجود نیامده هنوز هم همونجور عاشق و دلباختۀ

هم هستند....

ho3in سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ http://omdboy.blogfa.com

اگه بخوام صادقانه بگم..
حقیقت اینه که شاید بیشتر کسانی که ازدواج نمیکنن از این میترسن
و معمولا میرن دنبال رابطه های جدیدتر
و نمیتونن همیشه با یک نفر زندگی کنن
مثلا من همیشه تو فکر اینم که میرسه روزی رو که بخوام با یک نفر زندگی کنم؟
اصلا میتونم تحملش کنم؟
ضمنا این چیزیه همیشه هست و عشق واقعی مال تو فیلماست!
امیدوارم کسی بد برداشت نکنه
و این حرفها هم نظر شخصی بنده است و نظر بقیه یقینا فرق میکنه

یعقوب سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ق.ظ http://www.yaghoba.blogfa.com

سلام دوست من .مطلبت عالی بود فقط میتونم بگم که ازدواج زمان لازم خودش رو داره اونایی که ترس دارن واسه سن کمشون هست که از الان میخوان ازدواج کنند . زمان واقعی ازدواج برای دختران ۲۳-۲۵ سال است همین و بس .کمتر از این همین مشکلات طلاق و دادگاه رو هم داره البته این گفته استاد دانشگاه ما بود و منم بهش اعتقاد دارم بیایین باورش کنیم

افسون سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ق.ظ http://asemunemahtabi1.blogsky.com

سلام
چی بگم آخه
فک میکنم بستگی به دو نفری داره که با هم زندگی میکنن
شاید به خاطر اینکه تو نامزادی چون هنوز اون طوری که باید وارد زندگی بشی نشدی اینجوریه ولی وقتی میری زیر یه سقف باید یه مسئولیت بزرگتری قبول کنی
آدم بیشتر درگیر میشه دیگه بچه هم که میاد شاید به این خاطر باشه که زوجا ابراز علاقشون کم میشه یا فک میکنن چون سنشون داره میاد بالا باید از گفتم دوستت دارم و .... کمی شرم کنند
انگار زندگی تو دوران نامزادی با زندگی بعد از ازدواج یعنی همون همخونه شدن فرق میکنه
ولی نه آدم باید به شریک زندگیش همیشه بگه دوسش داره

فک کن مثلا ادم اگه با همخونه بودن با همسرش خسته بشه و بخواد مثلا تنوع بده به زندگیش باز قید این زندگیشو بزنه بره با یکی دیگه نامزاد کنه چرا چون از اون خسته شده تو بعدی چی امکان نداره خسته بشه ؟

یکم عشق ببخشش محبت توجه همدلی همدردی و...


مهناز(سیمیان) چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ق.ظ http://simian.blogfa.com/

من همشو خوندم
اول سلام
فکر میکنم اون شوق اوایل ازدواج بعده ها ازبین میره
چون اولش تمام تلاششون رو میکنن که بهش برسن براش هرکاری هم میکنن
ولی بعدش که خیالشون راحت شد
کمی عقب مینشینن
وسالهای بعد ازدواج کمرنگ ترش میکنه
مثلا زوجه۲سال سابقه با زوجه ۲۰سال یا ۱۵سال سابقه خیلی فرق داره
اون پسر میترسه اون دخترو از دست بده براش هرکاری میکنه بهش دوستت دارم میگه ولی یه زوجه ۱۵سال سابقه دیگه میدونه که امکان ازدست دادنش کمه برای همین تلاشه زیادی نمیکنه


دیگه حرفی ندارم تمام

نسترن چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.saminkarimi.blogfa.com

سلام جالب هست آره واقعا" من هم موافق هستم. من هم یک چیزهایی میشنوم که شاخ در میارم البته بیشتر مردها به زن خود خیانت میکنن خیلی دیدم و شنیدم

حامد پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ http://uniquecouple.blogfa.com/

مطلب خوبی بود.به نظر من باید قبل از ازدواج اول خودمون رو بشناسیم.به بعضی مسائل آگاهی پیدا کنیم.به جنس مخالف.به طرز رفتار با طرف مقابل و ...
مسائل اقتصادی رو در نظر بگیریم...باعجله عمل نکنیم.....فشارهای اقتصادی بعد ها میتونه باعث کم توجهی به زندگی....یا خستگی بشه....زیاد سخنرانی کردم بسه دیگه

رها پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://raha8722.blogfa.com/

اره خدایی تعدادشون کم ...
ولی همه مثل هم نیستن
ولی امیدوارم همه زوجها چه با عشق چه بی عشق ازدواج کردن خوشبخت شن

هانی پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ق.ظ http://mamanie2tanini.blogfa.com/

اگه بخوام نظر بدم خیلی زیاد میشه بنویسم با کوتاهش کنم

هانی پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ق.ظ http://mamanie2tanini.blogfa.com/

به نظر من به خاطر محدودیتی که در خانواده های ایرانی هست این رابطه ها به وجود میاد وقتی دخترو پسر قبل از ازدواج دزدکی همدیگرو تو اون چند ساعت محدود ملاقات میکنن فرصتی برای بحث کردن وشناخت و.نمیمونه همیشه درحال لاو ترکوندن هستن وقتی این رابطه به ازدواج ختم میشه تازه زندگی چهره وافعی خودش رو نشون میده والبته که 10000 بار اون لظه های شیرین و به یاد ماندنی تبدیل به خاطره میشه این زندگی بدون شناخت تازه به افرادی اختصاص پیدا میکنه که رابطه قبل از ازدواج دارن دیگه کسانی که با پسند کردن دختر توسط خاله و عمه هستن که جای خود داره در دوران نامزدی تا میان لاو بترکونن باید با هم اشنا بشن برای زندگیشون که چند ماه بعد هست برنامه ریزی بکنن تازه چون زیره ذره بین فامیل هستن حتی به اجبار بایدخودشون رو مثل دو کلاغ عاشق نشون بدن اینکه وقتی وارد زندگی میشن غنچه زیبای احساس و لذت و عشق نشکفته پژمرده میشه و 2 سال بعد هم که اگر تولد نوزادی نباشه اقوام همون یه ذره احساس ته دل زوج رو درو میکنن ولی اگه همه چیز از اول روی حساب باشه 10 سال بعد از ازدواج که هیچی 30 سال هم که باشه باز عشق رو میتونی حتی در سلام زوج به هم ببینی

2del پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ http://airaria.persianblog.ir

سلام
به نظر من عشقو باید گذاشت کنار مثل 2تا دوست خوب باشیم بهتره
متاسفانه فرهنگ غنی ایران اینقدر بالاست ما دچار این مشکلات میشیم

ساجی پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://daryayebikaran22.blogfa.com

سلام.راجبه این پستت باید بگم هنوز به اون سن نرسیدم که به ازدواج فکر کنم اما باید بگم خدارو شکر پدر مادر من هنوزم مثه دوره ی نامزدیشوننو اسای عاشقونه میدنو تنهایی میرن بیرونو بستنی میخورنو ...
آهنگ وبت باحاله.موفق باشی

افسون شده پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:40 ب.ظ http://hobote-kavir.mihanblog.com.

سلام دوست من قبلا برای این پستت نظر گذاشته بودم که ولی چون خواسته بودی دوباره میذارم
به نظر من همه ی ما ازدواج احساسی می کنیم بدون اینکه طرف مقابلمونو درست بشناسیم اختلاف های فرهنگی و تربیتی همدیگرو بدونیم تو دوران نامزدی و سالهای اول زندگی از طرف مقابل چیزیرو تو ذهنمون می سازیم که دوست داریم باشه.بعداز یه مدت تازه متوجه می شیم کسی که فکر می کردیم نبوده بعد سرخوردگی و بهونه گیری....
واینکه باید با کسی که می خوایم ازدواج کنیم باید تفاوت های بین همو بشناسیمو باهاشون کنار بیامو بسازیم خیال پردازی و اینکه می تونیم طرف تغییر بدیم و مطلوب خودمون کنیمم ممنوع.
همسرمونو با اختلافایی که با ما داره باید دوستش داشته باشیم.
حس روانشناسی بهم دست داد

افسون شده پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:43 ب.ظ http://hobote-kavir.mihanblog.com.

راستی یه سوال شخصی چرا حست از زندگی سبزه؟از زندگی راضی که یه همچین حسی داری؟

سایه شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ق.ظ http://delneveshtehayesorkh.blogfa.com/

سلام دوست خوبم
ممنونم که خبرم کردی
مطلبت رو خوندم و متاسفانه یکی از دغدغه های زندگی من همین مسالست
هر وقت بحث ازدواجم پیش میاد به همین نکته اشاره کردم و دیگران سعی کردند متعاقدم کنند که چنین چیزی نمیشه زندگی به عادت تبدیل نمیشه اما من نمیتونم رو زندگیم ریسک کنم و سعی کردم برای خودم دلایل جور کنم نظر دوستان رو خوندم یکی میگفت به دلیل عدم شناخته اما من با یکی از خاستگارام چند ماه رفت و امد کردم و شاید بگم بهتر از مامانش خصوصیاتش رو شناختم اما چیزی که تضمین کنه در اینده دچار عادت و همخونگی نشیم پیدا نکردم و ردش کردم یکی دیگه گفته بود چون عشقا ظاهری شده من این رو هم امتحان کردم و متاسفانه دیدم هر چقدر فرد زشت هم باشه و جذابیتی نداشته باشه بازم دلیل نمیشه که زندگی پر از تنوع بشه
به نظر من اینکه زندگی یه فرد فقط عادت باشه یا تنوع بر میگرده به خود طرف
زمانی یه چیزی تکراری میشه که همیشه یه جور باشه همیشه یه حس رو به ادم تلقین کنه و همیشه یه جور ابراز شه حتی اگه اون چیز گفتن دوست دارم باشه
با تکراری شدن محبت زندگی تکراری و در نتیجه عادت و همخونگی میشه همیشه نباید یه فرد ابراز عشقش رو زبونی بیان کنه گاهی با عمل بهترین کار رو کرده مثلا با یه شاخه گل با یه بوسه میتونه جای اون دوست دارم رو پر کنه
بازم پر حرفی کردم شاید نظرم بچه گانه باشه ولی طرز فکرم اینه
بازم خبرم کن اگه اپ جدید داشتی

مینا دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://firoozgoharblog.persianblog.ir

مثل همیشه عالی بود.
و مطلب دیگه ای که شاید من بتونم به سخنان شما به دوستتون اضافه کنم :
ترس باعث عدم تمرکز به زندگی می شه پس نترسید.
دنبال آدم دیگری گشتن، اون چیزی که در رسانه میبینیم و یا در خیابان و ... مانع از شناخت همسرمون میشه، در هر سالی از زندگی باید همسرمونو در همون سال و لحظه شناخت
و ..
مطالبی مربوط نیز در وب من می تونید بخونید
http://firoozgoharblog.persianblog.ir/post/127
و
http://firoozgoharblog.persianblog.ir/post/108

در این تعهد ازدواج شاد و خوشبخت ابدی باشید.

باران چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ http://baran7320blogfa.com

نامت را به من بگو...

دستت را به من بده...

حرفت را به من بگو...

قلبت را به من بده...

من ریشه های تو را دریافته ام...

با لبانت برای همه ی لبها سخن گفته ام...

و دستهایت...

و دستهایت بادستان من آشناست...



احمد شاملو

بی خواب شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ب.ظ http://bikaab.persianblog.ir

شب نوشته ای یک بی خواب را هم بخوانید

لیلی سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:17 ب.ظ http://asemane-tabdar.blogsky.com/

سلام
حرفات قشنگ بودن
فک میکنم این قضیه ی دوستی اگه تو زندگی رعایت بشه بیشتر مشکلات موجود در زندگی حل میشه
اگه یکیو دوست خودت بدونی با وجود تفاوتهایی ک با هم دارین حتی واسه چن مورد مشابهت از خیلی تفاوتها و عدم تفاهم ها چشم پوشی میکنید و ادامه ی دوستی میدید
اگه بتونیم تو زندگی مشترک اول دوست هم باشیم بعد نسبت زن و شوهری ب احتمال زیاد مورد خاصی پیش نمیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد